دهه ی مبارک و خجسته کرامت و تولد حضرت معصومه (س) و برادر گرامیشان ، اسوه ی بخشش را بر تمامی مسلمین جهان تبریک عرض می نماییم.
دهه کرامت، دهه اول ماه ذیالعقده است و آغازش با ولادت حضرت معصومه (علیهاالسلام) و پایانش با ولادت حضرت ابوالحسن علی بن موسیالرضا(علیه السلام) میباشد. این دهه یادآور بسیاری از مطالب عالی و مفاهیم بلند و سازنده و ارزشمند است. دهه کرامت یادآور لطیفترین علائق و مهر و وفاهای کمنظیر یک خواهر نسبت به مقام شامخ و معنوی برادر است.
شاخسارِ خوش بویِ فاطمه معصومه علیهاالسلام در بیت امامت رویید و در جوار سراسر نور امامان معصومی چون حضرت موسی بن جعفر و علی بن موسی الرضا علیهماالسلام بالید. از رهنمودهای آن رهبران الهی خوشه ها برگرفت و در پرتو آن، جان خویش را از ناپاکی ها دور نگاه داشت. اوج تقوا و طهارتِ روحِ آن بانو چنان بود که او را معصومه نامیدند. این نشان افتخار از سوی حضرت رضا علیه السلام به ایشان عطا شد («من زار المعصومة بقم کمن زارنی». ناسخ التواریخ، ج7، ص337) و بیانگر اوج قداست و طهارتِ نفسِ این بانوی آسمانی است.
در خانه عفت
کریمه اهل بیت، حضرت معصومه علیها السلام اول ماه ذی القعده سال 173 ه . ق . در مدینه چشم به جهان گشود. القاب شریف آن حضرت، معصومه، کریمه اهل بیت و فاطمه کبری است . پدر بزرگوارش حضرت امام موسی بن جعفر علیهما السلام و مادر آن حضرت، «نجمه » است.
نجمه خاتون مادر بزرگوار امام رضا علیه السلام و حضرت معصومه علیها السلام ، از زنان برجسته زمان خود بود و در عقل، دین، حیا، جمال ظاهری و باطنی نظیر نداشت .
خواهر و برادری عاشق
نجمه خاتون همسر گرامی امام کاظم (علیه السلام) تنها دو فرزند در دامان خود پرورش داد و آنها عبارتند از:
1- خورشید فروزان امامت، حضرت علی بن موسی الرضا (علیهما السلام).
2- حضرت معصومه (سلام الله علیها).
محمد بن جریر طبری، دانشمند گرانمایه شیعه در قرن پنجم هجری، بر این واقعیت تصریح نموده است.
نجمه خاتون مادر بزرگوار امام رضا علیه السلام و حضرت معصومه علیها السلام ، از زنان برجسته زمان خود بود و در عقل، دین، حیا، جمال ظاهری و باطنی نظیر نداشت
مدت 25 سال تمام حضرت رضا (علیه السلام) تنها فرزند نجمه خاتون بود، پس از یک ربع قرن انتظار، سرانجام ستاره ای تابان از دامن نجمه درخشید که هم سنگ امام هشتم (علیه السلام) بود و امام توانست والاترین عواطف انباشته شده در دلش را بر او نثار کند.
بین حضرت معصومه (سلام الله علیها) و برادرش امام رضا (علیه السلام) عواطف سرشار و محبت زایدالوصفی بود که قلم از ترسیم آن عاجز است.
در یکی از معجزات امام کاظم (علیه السلام) که حضرت معصومه نیز نقشی دارد، هنگامی که مرد نصرانی می پرسد: «شما که هستید؟» می فرماید: «انا المعصومه اخت الرضا» «من معصومه، خواهر امام رضا (علیه السلام) می باشم.» این تعبیر از محبت سرشار آن حضرت به برادر بزرگوارش امام رضا (علیه السلام) و از مباهات او به این خواهر برادری سرچشمه می گیرد.
حضرت معصومه
محبت و مودت این خواهر و برادر در سطح بسیار بالا بود، به طوری که مفارقت امام هشتم (علیه السلام) برای حضرت معصومه (سلام الله علیها) بسیار سخت بود، جدائی حضرت معصومه (سلام الله علیها) نیز برای امام هشتم قابل تحمل نبود و لذا پس از استقرار امام هشتم در مرو، نامه ای خطاب به حضرت معصومه(سلام الله علیها) مرقوم فرموده، آن را توسط غلام مورد اعتمادی به مدینه ارسال نمود.
جالب توجه است که حضرت رضا (علیه السلام) به غلام دستور داد که در هیچ منزلی توقف نکند، تا آن مرقومه را در اندک زمان ممکن به مدینه منوره برساند. حضرت معصومه (علیها السلام) نیز به مجرد دریافت دست خط برادر، رخت سفر بست و خود را مهیای سفر نمود.
از کرامتهای آن بانو
آیت الله سید عزالدین زنجانی می فرمود: «در قم دچار مریضی آزار دهنده ای شدم که قابل توصیف نبود. چاره ای نداشتم جز آن که به حرم مشرف شدم و با حضرت معصومه(سلام الله علیها) عرض حال کردم. خدا را گواه می گیرم که از حرم بیرون نیامده بودم که احساس بهبودی کردم ».(ماهنامه کوثر، مصاحبه با آیت الله سید عزالدین زنجانی، ش 5، ص 10)
آیت الله العظمی اراکی نیز می فرمود: «مدتی دست هایم ورم کرده، پوست آن ترک برداشته بود و ناچار باید تیمم می کردم. معالجات بی اثر شده بود.تا این که به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) متوسل شدم، در همان حال مثل این که به من الهام شد دستکش به دست کنم. همین کار را کردم و دستم خوب شد». (ماهنامه کوثر، مصاحبه با آیت الله سید عزالدین زنجانی، ش 3، ص 19)
مدت 25 سال تمام حضرت رضا (علیه السلام) تنها فرزند نجمه خاتون بود، پس از یک ربع قرن انتظار، سرانجام ستاره ای تابان از دامن نجمه درخشید که هم سنگ امام هشتم (علیه السلام) بود و امام توانست والاترین عواطف انباشته شده در دلش را بر او نثار کند
مسافر غربت
در سال 201 ه . ق، یک سال پس از سفر تبعید گونه امام رضا علیه السلام به شهر «مرو» ، کریمه اهل بیت، حضرت معصومه علیها السلام همراه عده ای از برادران خود برای دیدار و تجدید عهد با امام زمان خویش بسوی دیار غربت راهی شدند .
وقتی به شهر «ساوه » رسیدند عده ای از مخالفان اهل بیت علیهم السلام با ماموران حکومتی همراه شدند و آنان را مورد هجوم قرار دادند . در این هجوم کینه توزانه عده ای از همراهان حضرت معصومه علیها السلام به شهادت رسیدند .
در شهر ساوه بود که حضرت بیمار شدند، فرمودند: مرا به قم ببرید، چرا که از پدرم شنیدم شهر قم مرکز شیعیان ماست . آن گاه حضرت را به طرف قم حرکت دادند . مردم قم که از این خبر مسرت بخش بسیار خرسند شده بودند، به استقبال حضرت آمدند . در حالی که «موسی بن خزرج » بزرگ خاندان «اشعری» زمام شتر آن مکرمه را می کشید، در میان شور و احساسات مردم وارد آن شهر شدند و در منزل موسی بن خزرج که امروزه به محله میدان میر - جنب 45 متری عمار یاسر - معروف است، اجلال نزول نمودند. (تاریخ قدیم قم، ص 213)
منابع:
مجله مبلغان ، شماره 13
مجله مبلغان ، شماره 42
روز یازدهم ماه ذیقعده سال 148 هجرى در مدینه در خانهى امام موسى بن جعفر علیهالسلام فرزندى چشم به جهان گشود كه بعد از پدر تاریخساز صحنهى ایمان و علم و امامت شد. نام او « على » و کنیه اش «ابوالحسن» و لقبش «رضا» است.
مادر گرامى او «تُکْتَمْ» بود که پس از تولد حضرت، از طرف امام کاظم علیهالسلام «طاهره» نام گرفت. وی در خردمندى و ایمان و تقوى از برجستهترین بانوان بود. اصولا امامان پاك ما همگى از نسل برترین پدران بودند و در دامان پاك و پر فضیلت گرامىترین مادران پرورش یافتند.
امام رضا علیه السلام در سال 183 هجرى، پس از شهادت پدر بزرگوارش در زندان بغداد (در سال 183 هجرى) در سن 35 سالگى عهدهدار مقام امامت و رهبرى امّت گردید.
مدت امامت آن حضرت بیست سال بود که ده سال آن معاصر با خلافت «هارونالرشید»، پنج سال معاصر با خلافت «محمد امین»، و پنج سال آخر نیز معاصر با خلافت «عبدالله المأمون» بود.
امام تا آغاز خلافت مأمون در زادگاه خود، شهر مقدس مدینه، اقامت داشت، ولى مأمون پس از رسیدن به حکومت، حضرت را به خراسان خواند تا تحت نظارت مستقیم او باشد و سرانجام حضرت در ماه صفر سال 203 هجرى قمرى (در سن 55 سالگى) توسط مأمون عباسی به شهادت رسید و در همان سرزمین به خاک سپرده شد.
---------------------------------------
منابع :
1. طبرسى، إعلام الورى بأعلام الهدى، ج2، ص 40.
2. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 247.
3. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 13.