زندگی آپارتمانی،کودکان آپارتمانی
فرزندان به عنوان میوه ها و ثمرات زندگی والدین بسیار مورد محبت و ارزشمند هستند. والدین تمام توان خود را برای رشد و تربیت مناسب آنها به کار می گیرند.
وضعیت زندگی خانواده ها با گذشته فرق زیادی کرده و خانواده ها از فرم خوشه ای و جمعی به فرم هسته ای و مستقل رسیده اند. توجه والدین به فرزندان به دلیل تعداد کمتر آنها و شاید موارد دیگر بیشتر شده، اما آیا واقعا وضعیت تربیتی فرزندان نیز ارتقا یافته است؟
امروزه جوانان برخلاف گذشته در سنین بالاتر ازدواج می کنند تا هم انتخاب مناسب تری کنند و هم بتوانند در تحصیل و شغل پیشرفت مناسبی کنند. همین مساله موجب کمال گرایی و توقع بیشتر آنها از زندگی و از یکدیگر شده است.
وقتی زندگی مشترک آغاز می شود زوجین ترجیح می دهند زندگی مستقلی داشته باشند که مطابق با اهداف و عقاید خودشان باشد. سعی می کنند بهترین ها را برای خود و فرزندانشان بخواهند.
البته واژه فرزندان، کم کم در حال از بین رفتن است، زیرا بسیاری خانواده ها تمایلی به داشتن چند فرزند ندارند و اغلب به یک یا دو فرزند بسنده می کنند.
از طرفی در حال حاضر بیش از ۴۰ درصد از زنان متاهل شاغل هستند و با وجود افزایش سن ازدواج و افزایش مشغله ها نمی توان انتظار داشت که تعداد فرزندان نیز بیشتر باشد.
در ضمن، از نظر اقتصادی نیز نمی توان هزینه های لازم و کافی را برای رشد و پرورش چند فرزند تامین کرد بویژه این که صرفا پرداخت هزینه بدون حضور کافی والدین در کنار فرزندان معناندارد.
اسباب بازی های سرگرم کننده حالا با یکی دو دهه قبل فرق زیادی کرده و تنوع طلبی کودکان نیز افزایش یافته، پس تامین خواسته های یک یا دو فرزند از هنرهای والدین است.
پس والدین ترجیح می دهند یکی دو فرزند داشته باشند تا بتوانند وقت و محبت و پول کافی نثار آنها کنند.اما مشکل اصلی در بیشتر خانواده ها، وضعیت تربیتی والدین است. در این میان وسواس زیادی در مراقبت و نگهداری از تک فرزندان می شود و تصور می کنند این نشانه ای از علاقه و محبت آنهاست.
والدین می خواهند در صورت امکان به طور شبانه روزی فرزندانشان را کنترل کنند و آنها را جلوی چشمان خود داشته باشند. حالا خانواده ها کم جمعیت هستند و فضای زندگی آپارتمان محدود شده است و به دلیل هزینه بالای زندگی، والدین وقت زیادی را خارج از منزل به کار می پردازند و امکان رفت و آمد زیاد و حضور در جمع های خانوادگی و دوستانه کاهش یافته است.از طرف دیگر، والدین درخصوص تامین امنیت و رفاه کودکان خود بیش از حد نگرانند. توجیه بسیاری نیز این است که به دلیل علاقه زیاد به فرزندان تمایل دارند همه چیز مربوط به آنها از تغذیه و خوراک گرفته تا نوع و رنگ اسباب بازی و مکان بازی و همبازی هایشان را کنترل کنند تا خیالشان راحت باشد.در ضمن به دلیل وضعیت جامعه و تنوع در نوع رفتار افراد و تربیت های مختلف نیز بسیاری از دوستان و محیط های بازی، اسباب بازی ها و خوراکی ها مردود شناخته می شوند و تصمیم بر این گرفته می شود که کودکان در منزل و کنار والدین بمانند.
اما این در منزل و محدود بودن نیز در نهایت تحرک کمتر، افزایش تعداد وعده های غذایی، تماشای تلویزیون، عدم خلاقیت در بازی ها و وابستگی زیاد فرزندان به والدین می شود.
● فرزندان وابسته
این گونه فرزندان در سنین مدرسه و تحصیل نیز برای درس خواندن وابسته باقی می مانند و چنانچه والدین در امور درسی فرزندان بسیار دخالت و به آنها کمک کنند دانش آموزان دچار وابستگی زیاد شده و همین مساله مانع پیشرفت موثر آنها می شود.
در چنین مواردی چنانچه والدین برای انجام تکالیف به آنها کمک کنند نه تنها دانش آموزان را به خود وابسته می کنند، بلکه موجب تزلزل و افت تحصیلی آنها در سال های بعد نیز می شوند. کارشناسان معتقدند والدینی که در سال های ابتدایی مدرسه تا حد زیادی در انجام تکالیف به فرزندانشان کمک می کنند در سال های بعد به دلیل حجم مطالب و کیفیت آموزشی قادر به این کار نخواهند بود و به پیشرفت فرزندشان صدمه می زند.
اما والدینی که هنگام لزوم، فرزندان را راهنمایی کرده، اما در عوض زمان مشخصی را برای انجام تکالیف و مطالعه آنها تعیین می کنند تا میزان بازی و تفریح به حد معقولی کاهش یابد، دانش آموزانی متعهد و مسوولیت پذیر تربیت می کنند. کودکان منزوی بیشتر دچار افت تحصیلی می شوند.
با توجه به این که کودکان منزوی نه تنها در ارتباطات اجتماعی، بلکه در دوران تحصیل نیز با مشکلات زیادی رو به رو هستند بنابراین بهتر است پیش از ورود به دبستان از نظر اجتماعی تقویت شوند.
شرکت در بازی های دسته جمعی و گروهی مناسب، زمینه را برای تقویت مهارت های اجتماعی و یادگیری
کودکان فراهم می آورد.
کارشناسان به والدین توصیه می کنند کودکان را بیش از حد محدود نکرده و با امر و نهی های مکرر آنها را از برقراری ارتباط با دیگران دور نکنند، زیرا این گونه کودکان بتدریج منزوی شده و دچار مشکلاتی خواهند شد.
در عین حال چنانچه کودکان پیش از ورود به محیط های اجتماعی بزرگ تر مانند دبستان مهارت های اجتماعی را نیاموخته باشند، ممکن است در دبستان هم به دلیل افزایش ارتباطات و هم به دلیل مسائل گوناگون یادگیری دچار اضطراب بیش از حد و افت تحصیلی شوند.
لازم به ذکر است هنگام بازی های کودکان نیز صرفا به مشاهده و زیر نظر داشتن آنها به منظور جلوگیری از خطر بپردازید و در درگیری های میان کودکان نقش قاضی و داور را ایفا نکنید تا آنها خودشان ارتباط موثر را بیاموزند.
● کم تحرکی کودکان عدم تعادل روحی می آورد
کودکانی که به دلایل متفاوت ثبات روحی ندارند، بتدریج مبتلا به خستگی مزمن نیز می شوند. این مساله به دلیل خشم و عصبانیت هر از گاه کودکان نیست، بلکه کودکانی که دچار اختلالات بیولوژیکی هستند مد نظر قرار دارند. بسیاری والدین از کم تحرکی و ضعف و بی حالی کودکانشان گله دارند در صورتی که این مورد در پی عارضه بیولوژیکی شان صورت پذیرفته است.
در بزرگسالانی که مبتلا به حالاتی نظیر افسردگی هستند نیز حالات خستگی مزمن و ضعف دیده می شود؛ اما درخصوص کودکان مساله فقط روحی نیست و با تغییر حالت و محیط بر طرف نمی شود و باید شیوه زندگی تغییر کند.
● افراط در تماشای تلویزیون
بسیاری افراد تصور می کنند کودکان هرگز مبتلا به عارضه کبد چرب نمی شوند، پس می توانند هر چه می خواهند چربی بخورند در صورتی که این طور نیست.
تماشای زیاد تلویزیون و بی تحرکی و خوردن تنقلات موجب افزایش وزن و مشکلات کبدی می شود. ترغیب کودکان چاق به ورزش، داشتن فعالیت بدنی و تغذیه سالم تر به کاهش میزان بافت چربی در کبد آنان کمک می کند.
بیماری ای که تحت کبد چرب غیر الکلی نامیده می شود به طور فزآینده ای در میان کودکان چاق شایع شده است. پزشکان اثر یک برنامه ۱۲ هفته ای شامل آموزش تغذیه مناسب و دو جلسه یک ساعته ورزش در هفته را در بهبود بیماری کبد چرب گروهی از نوجوانان چاق بررسی کردند.
در آغاز مطالعه ۵۲ درصد افراد در سمت راست کبد و ۴۸ درصد در قسمت چپ آن دچار این بیماری بودند.پس از برنامه شیوع بیماری کبد چرب برای هر دو طرف اندام به میزان قابل ملاحظه ای تا ۲۹ درصد کاهش یافت. شواهد نشان می دهد کم کردن وزن تدریجی، بهترین راه کاهش این بیماری از طریق فعالیت و بازی های پر تحرک است.
● تماشای زیاد تلویزیون موجب اختلال رفتاری در کودکان می شود
بررسی ها نشان داده کودکانی که زیاد تلویزیون تماشا می کنند، تمایل بیشتری به هیجان داشته و بیشتر به مشکلات رفتاری و اختلالات خواب دچار می شوند.
چنانچه کودکان بین سنین ۲ تا ۵ سالگی روزانه بیش از ۲ ساعت به تماشای تلویزیون بپردازند، دچار مشکلات گوناگونی از قبیل عدم تمرکز حواس رفتار خشن و احساس تنهایی بیشتر هنگام خواب می شوند.
بنابر همین گزارش، محققان در تحقیقات چند ساله خود روی بیش از ۳ هزار کودک، عادات تماشای تلویزیون و تمایل آنها به هیجان، افسردگی، مشکلات مربوط به خواب، عدم تمرکز حواس، رفتار خشن یا کمبود مهارت های اجتماعی آنها را بررسی کردند.۱۶ درصد بچه های ۵/۱ تا ۲ ساله در این تحقیق بیش از ۲ ساعت در روز تلویزیون تماشا می کردند و دارای مشکلاتی بویژه ترس از تنها بودن در اتاق در زمان خواب بودند که البته در حدود ۵ سالگی این عادت را کنار گذاشتند. اما کودکانی که پس از ۵ سالگی در اتاقشان تلویزیون داشتند یا چندین ساعت در روز تلویزیون تماشا می کردند با خطر مشکلات رفتاری بیشتری روبه رو می شدند و آرامش کمتری داشتند.
از این رو کارشناسان به والدین توصیه می کنند زمان تماشای تلویزیون کودکان را محدود کنند و در ضمن اجازه ندهند آنان برنامه های خشونت نیز یا برنامه هایی که مناسب سن آنها نیست را ببینند.
● بازی موجب پیشگیری از عوارض گوناگون است
به منظور جلوگیری از بروز بیماری های قلبی در سنین بالا، کودکان باید حداقل روزی ۹۰ دقیقه بازی و تحرک داشته باشند.
منظور از بازی، نشستن و انجام بازی های کامپیوتری نیست، بلکه فعالیت های پر تحرک است.
متخصصان توصیه می کنند که کودکان تا ۵ سالگی حداقل روزی ۹۰ دقیقه و در سنین ۵ تا ۱۸ سال بهتر است روزانه ۶۰ دقیقه به فعالیت هایی نظیر دوچرخه سواری، دویدن، و انواع ورزش ها بپردازند تا احتمال مشکلات قلبی و مرگ زود هنگام در سنین بالاتر در آنان به حداقل برسد. با توجه به این که نسل کودکان فعلی به دلیل عدم و یا کاهش فعالیت و رعایت نکردن برنامه غذایی مناسب و سالم بیشتر دچار چاقی شده اند، احتمال بروز بیماری های قلبی در آنان افزایش یافته است.
بررسی ها نشان می دهد انجام بازی های پر تحرک و فعالیت های ورزشی در سنین نوجوانی و جوانی به مصرف بهینه مواد غذایی کمک کرده و از اضافه وزن نیز جلوگیری می کند و همین امر نه تنها به سلامتی قلب و جسم کمک می کند، بلکه از نظر روحی نیز موجب شادابی بیشتر و زندگی بهتر می شود.
آمار نشان می دهد استعمال مواد مصنوعی و شیمیایی مانند سیگار و مواد مخدر نیز در چنین افرادی به حداقل می رسد. از طرفی از آنجا که مشکلات قلبی با افزایش کلسترول و قند خون و فشار خون ارتباط دارد و بازی و ورزش مانع افزایش این عوامل می شود می تواند از انواع عوارض جلوگیری کند.
حضور در جمع های کودکانه برای پرورش شخصیت کودکان مفید است.
نوع بازی کودکان و استفاده از ابزار و اسباب بازی های مختلف در شکل گیری شخصیت اجتماعی آنها نقش دارد و در این خصوص، بازی های گروهی برای شکل گیری بهتر شخصیت کودکان مؤثرتر است. محققان معتقدند بازی های گروهی قابلیت سازگاری فرد را با محیط اجتماعی مشخص می کند و آن را پرورش می دهد.
قابلیت کنترل هیجانات از جمله خشم و برقراری ارتباط با دیگر افراد، اعتماد به نفس، میزان تغییر و تحول و تجزیه و تحلیل از محیط، همچنین خودشناسی از جمله مسائلی است که از بدو تولد و پیش از آن یعنی دوران بارداری مادر شکل می گیرد. اما پرورش و تقویت آن در دوران کودکی میسر می شود.
از آنجا که ۳ سالگی سن اجتماعی کودک است، انجام بازی های گروهی در شکل گیری شخصیت او کمک قابل ملاحظه ای خواهد کرد.اما وقتی والدین بیش از حد فرزندان را محدود و چسبیده به خود نگاه می دارند و لحظه ای آنها را به حال خود نمی گذارند نتیجه ای مطلوب به بار خواهد آمد
حالا تصور می کنید اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، ما چگونه افرادی در نسل آینده خواهیم داشت ؟
آیا نسلی نداریم که بسیار وابسته به خانواده ها هستند و فاقد استقلال که لازمه هویت است؟
این استقلال نداشتن از جنبه های گوناگون به افراد صدمه می زند و به مشکلات روانی و عاطفی و خانوادگی بسیاری در آینده منجر می شود. وقتی فرد نتواند به تنهایی تصمیمات مناسب برای زندگی را اتخاذ کند و همواره در اعتماد به دیگران دچار مشکل و تردید باشد، چگونه می تواند زندگی زناشویی موفقی داشته باشد؟
در ضمن زمانی که همواره کارها دیکته می شود و امر و نهی والدین در امور دیده می شود، فرزندان نخواهند توانست خلاقیت و شکوفایی استعدادهایشان را بروز دهند. چنین افرادی در کارهای مالی نیز توانایی گام برداشتن و ریسک کردن ندارند و آموخته اند که والدین همواره به عنوان حامی مالی و عاطفی برایشان جاده های نا هموار زندگی را صاف و آماده می کنند. پس آیا حالا وقت آن نرسیده که با کنترل مناسب از چسبیدن به فرزندان دست برداریم و با کنترل مناسب و صحیح از کودکی آنها را افرادی مستقل تربیت کنیم؟!
● وابستگان امروز ، افسردگان فردا
کودکانی که نمی توانند به تنهایی تصمیم بگیرند ودر بزرگسالی قادر به پذیرش مسوولیت امور شخصی خود نیستند، شخصیتی وابسته دارند و دچار یاس و افسردگی می شوند.
بسیاری از این قبیل افراد با وجود این که در دوران بلوغ و بزرگسالی به سر می برند، اما هنوز مانند یک بچه نیازمند توجه و تایید هستند و اگر این توجه و تایید را دریافت نکنند؛ دچار اضطراب و در مواردی حتی افسرده می شوند
روان شناسان معتقدند شخصیت هر فرد بیانگر نحوه نگرش او به خود و دیگران و چگونگی ارتباط برقرار کردن با افراد و محیط اطرافش است و این نوع تعامل با اطراف می تواند مشکلاتی ایجاد کنند.وقتی افراد شخصیتی غیر قابل انعطاف و به بیان دیگر سازش ناپذیر و یک بعدی دارند دارای اختلالات شخصیتی هستند
افراد وابسته وقتی به مهمانی می روند، دوست دارند همه به آنها توجه کرده و آنها را تحسین نمایند.هر گونه رفتار و حرکت و کلامی را بارها تجزیه و تحلیل می کنند مبادا نکته ای منفی در آن وجود داشته باشد. گاهی اوقات حتی از این که دیگران مورد توجه بیشتر باشند ناراحت شده و دچار افسردگی می شوند. هرگونه حرکت چشم و دست و مکث در گفتگو را تعبیر می کنند و در مواردی کودکانی وسواسی هستند و تمایل دارند همه چیز کامل و بی نقص باشد و دوست دارند همه مثل آنها فکر کنند. به طور کلی چنین افرادی بیش از حد برونگرا بودن و مرتب به محیط اطراف و خارج از خود توجه دارند. و از آنجا که هیچ چیز را کامل نمی بینند از هر نقصی، تعبیر منفی کرده و دچار یاس و افسردگی می شوند.