اقراء باسم ربك الذي الخلق خلق الانسان من علق
اقراء وربك الاكرم الذي علم بالقلم
محمد در حرا حالي چو حال انبياء دارد كه جبريل امين رازي گران با مصطفي دارد
بخوان نام خدايت را بنام آنكه خلقت كرد تو را انسان و دنيا را بزرگي و جلا دارد
بخوان ناخوانده دفتر را،به نام خالق هستي كه انسان آنچه داند از عطاي كبريا دارد
درون غار مي آمد محمد روزها با خود كنون راز شگفتي را محمد با خدا دارد
امين وحي مي گفتش محمد جامه را بردار بسوي خلق روي آور كه با تو رازها دارد
بترسان و بشارت ده،ببخشاي و ترحم كن تويي پيغمبر رحمت زمين ماه تو را دارد
محمد مزد خود را عترت و قرآن طلب مي كرد هر آنكس اين دو را دارد بهشتي در خفا دارد