عندلیب طبع من دارد به سر سودای گل
نغمه خوان گردیده و هردم شده شیدای گل
بر حریفان در گلستان گو غنیمت بشمرند
توشه بر گیرند و در حد خود از سیمای گل
عارفان گر نکته بشکافته در طرف چمن
تا شود روشن برای دوستان معنای گل
بوستان آل طه در مه ذیقعده شد
از شمیم پور موسی راح روح افزای گل
شد منور شرق و غرب عالم و روشن از او
دیده موسی ابن جعفر از رخ زیبای گل
از رخش والشمس طالع گشته عین الحیات
مشتق از نامش شده سرو قدش افشای گل
از فروغ اختر هشتم علی موسی الرضا
شد فروزان مهر و ماه و طلعت زیبای گل
دیده چون بگشود در یثریب خجل شد آفتاب
مهر رویش آبرو بخشیده بر سیمای گل
خاک ایران از قدومش شد مبارک در جهان
قبله ی عشاق گشت و تربتش مینای گل
عالم آل محمد نور چشم مصطفی(ص)
زاده ی طه و یاسین مایه ی ابقای گل
جمله موجودات عالم سرو بستان حقند
در لسان عارفین آل نبی معنای گل
گلستان من به عالم گلشن آل نبی است
نی مرادم آن که باشد بر شجر مبنای گل
هم رضا بودش لقب هم گشت راضی بر قضا
شد مصمم آن زمان ظالم پی ابذای گل
در خراسان ریختش سم جفا اندر جگر
تا بشد پژمرده آن سرو قد رعنای گل
ای شفیع المنذبین دست رهائی از کرم
گیرد و روز جزا خاری بود بر پای گل
(اثرطبع استادحاج علی محمدرهائی شهرضائی
نظرات شما عزیزان: