علمی وآموزشی و مذهبی وگردشگری و جهانگردی آموزشی ومذهبی و جهانگردی و علمی |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دو شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 19:1 :: نويسنده : صادق
1. منوط شدن ظهور به شرایط و تعلیق بر آنها واقعی است، به این معنا كه اگر شرایط مهیّا نباشد، مشروط كه همان ظهور است، در خارج تحقّق نخواهد یافت، بر خلاف منوط شدن ظهور به علامات و تعلیق بر آنها كه واقعی نیست، زیرا علامات، نسبت به ظهور جنبة كاشفیّت دارد و ظاهر شدن یک علامت به تنهایی به معنای وجوب واقع شدن ظهور نیست.
2. علامات، حوادثی پراكندهاند كه در طول عصر غیبت به صورت پراكنده، انجام خواهد گرفت، بر خلاف شرایط كه تا وقت ظهور به صورت متّصل و مستمر خواهد بود. 3. انسان نسبت به شرایط ظهور تكلیف دارد، بر خلاف علائم ظهور. در حقیقت علائم ظهور و روایاتی که در این خصوص از معصوم (علیهم اسلام) نقل شده برای شناخت مقطعی از زمان و برههای است که در آن قرار داریم و برای اهدافی است که در زیر آمدهاند و تکلیفی بر ما واجب نمیسازند؛ در حالی که شرایط ظهور؛ یعنی شناخت امام و دعا برای فرج و صبر و آمادگی برای ظهور، همان انتظار حقیقی و از تکالیف مؤمنان در عصر غیبت است. حال سئوال اینجاست که چرا روایات موجود دربارة ظهور، از قول ائمه(علیهم السلام) نقل شده است، فواید آن چیست و تکلیف ما در برابر آن چیست؟ با تأمّلی در روایات علائم ظهور و بررسی همه جانبة آن، پی به آثار و فواید نشر آنها در میان جامعه خواهیم برد. اینك به برخی از آنها اشاره خواهیم كرد: 1. آگاهی امّت از پرچمها و دعوتهای ضلال و گمراه كننده؛ 2. آگاهی و درک در مورد ظهور دعوتهای حق و قیامهایی كه در آن، مردم را به حق دعوت مینمایند؛ 3. اخبار غیبی از آن جهت كه خرق عادت است از اهمّ دلایل نبوّت و امامت به شمار میآید و بنابراین نشر و تحقّق آنها سبب زیاد شدن یقین در قلوب مسلمانان خواهد شد؛ 4. از آن جهت كه كفّار برای پذیرش اسلام به دنبال دلیل و برهان و معجزهاند، اینگونه اخبار بعد از تحقّق قطعی آنها حجّتی برای آنها خواهد بود؛ 5. بعد از تحقّق هر یك از علائم ظهور اطمینان مردم به اصل ظهور بیشتر خواهد شد؛ 6. تحقّق یكایك علائم ظهور، در خارج، منعكس كنندة عزم جدّی خداوند متعال در نصرت اسلام و مسلمانان بر كفّار در كلّ عالم است؛ 7. مسلمانان را برای آماده شدن و زمینهسازی ظهور تحریك كرده و به آنها آمادگی روحی، سیاسی و جهادی برای شركت در حكومت آن حضرت را خواهد داد؛ 8. از آنجا كه انسان غریزه و میل به شنیدن اخبار غیبی دارد با طرح این گونه اخبار واقعی و اسلامی، جلوی انحرافات فكری از ناحیة كاهنان و منجّمان گرفته میشود؛ 9. بخش مهمّی از علائم ظهور از امور سیاسی اسلام به حساب میآید كه باید مسئولان ردة بالا در بررسی مسائل استراتژیك خود، به آنها توجّه نموده و برنامههای خود را در سطح كلان بر اساس آنها، پیریزی كنند؛ 10. بحث از علائم ظهور، موضوعی نیست كه اختصاص به شیعه یا مسلمانان داشته باشد؛ بلكه در هر دین و آیین، كم و بیش به علائم ظهور منجی بشریّت به هر اسم و نامی پرداخته شده است . هالسیل، نویسندة آلمانی در كتاب خود «خبر و سیاست» میگوید: ما مسیحیان ایمان داریم كه تاریخ بشریّت در آیندهای نه چندان دور در معركهای به نام هرمجدون به پایان خواهد رسید. معركهای كه در آن مسیح(علیه السلام) بازگشته و بر تمام زندهها و مردگان حكومت خواهد كرد. لازم به ذکر است تطبیقهایی که بر پایة مستندات علمی و تاریخی انجام میگردد و دارای خطّ سیر منطقی و روشهای مقبول و منطقی تحقیق است، چنانچه با رعایت اصول صحیح بررسی علائم ظهور انجام شده باشد و درضمن تأکید بر عدم قطعی بودن آن صورت گیرد، در این زمینه میتواند مفید باشد و ذهن خواننده را برای درک روایات مرتبط با آن آماده سازد. در مورد علائم ظهور سه مشكل اساسی وجود دارد كه باید هر كدام مورد بررسی دقیق قرار گیرد: 1. اثبات علامت به دلیل معتبر؛ 2. خارج كردن علامت از قالب ابهام؛ 3. كشف قواعد یقین برای اثبات یا نفی تحقّق علامت در خارج؛ برای اثبات صحّت روایات علائم ظهور و تمییز آنها از روایات جعلی، اعتماد بر افراد ثقه و مورد اطمینان به صدور روایات از معصوم(علیهم السلام) كافی است، زیرا روایات علائم ظهور برخی متواتر یا مستفیض یا صحیح و معتبرند و برخی دیگر گرچه ضعیف السّند هستند، ولی مؤیّدات و شواهدی بر صحّت آنها در روایات دیگر وجود دارد كه با سند صحیح وارد شده است . الف: اصول علمی، كه در مورد روایات فقهی نیز مورد استفاده واقع میگردد؛ ب: مقدّمات علمی، كه مخصوص علائم ظهور است و مهمترین آنها: تاریخ، جغرافیا، علم حساب و جمل و اصطلاحات مربوط به علائم ظهور هستند. برای كشف، اثبات یا نفی علامتی در خارج میتوان قواعدی را بیان داشت تا با اعمال آنها به حقیقت امر پی برد: 1. اوصاف آن علامت را به صورت دقیق در نظر گرفته و بر خارج تطبیق نمود؛ 2. با دلیل ثابت شود كه آن علامت در زمان سابق، در خارج تحقّق نیافته است؛ 3. احتمال تحقّق آن را در زمان آینده، نفی كند. با این اوصاف کشف، تطبیق و تسمیّة علائم ظهور، کاری دشوار است و نمیتوان به طور حتمی و دقیق تا قبل از رخ دادن و ظاهر شدن این علائم آنها را مشخّص کرد و علّت اینکه ائمة معصومان(علیهم السلام) نیز از نامگذاری دقیق علائم شخصیّتهای ظهور، خودداری نمودهاند، به همین دلیل است؛ زیرا هر یک از این علائم ممکن است بارها در طول قرنهای گذشته اتّفاق افتاده؛ در حالی که شروط لازم برای ظهور که همان آمادگی مردم است، محقّق نشده باشد و بنابراین ظاهر شدن یک علامت و تشخیص و تطبیق آن نیز نمیتواند دلیل بر وقوع ظهور یا ادّعای بسیار نزدیک بودن ظهور باشد؛ زیرا برای تحقّق ظهور شرایط آن باید فراهم و مهیّا باشد. به طور مثال به قیام ابومسلم خراسانی و پرچمهای سیاه و نیز قیام یمانی و حتّی کشته شدن شخصی به نام محمّد بن عبدالله، معروف به نفس زکیّه که در سال 145 ق. در قیامی خونین در زمان خلافت هارون عبّاسی قیام کرد و در مدینه به شهادت رسید، میتوان اشاره کرد همچنین کسوف و خسوفهای متعدّد که مطابق با روایات رخ داده؛ در حالی كه ظهور واقع نشده یا بسیاری از حوادث طبیعی نظیر ظهور دنبالهدارهایی که یکی از علائم نزدیک بودن ظهور است یا جنگهای جهانی اوّل و دوم و شیوع قحطی و بیماریهای فراگیر و مرگ میلیونها نفر قبلاً نیز رخ داده، همچنین انطباق روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان با روز جمعه یا عاشورا با روز شنبه نیز در طول تاریخ بارها اتّفاق افتاده است؛ در حالی كه ظهور همة این علائم منجر به ظهور امام مهدی(عج) نشده است. ادامه دارد... منبع: ماهنامه موعود شماره 117 - سارا مؤمنی
پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:23 :: نويسنده : صادق
ریشاتیم حاجی.... بده برات ببافم گره نخوره.... اووووووووووووخی..... بابا بیخیال.... ای جووووووووووونم.... گوگولی مگولیه..... به این میگن استفاده ی مناسب و به صرفه... یاد بگیرید... یعنی باباشونه؟ زشتوک! چندش... یعنی این چند کیلوئه؟؟؟؟؟؟؟ ناناس ناناس... این دیگه چقد شاسکوله...!!! الان بچه بخوره زمین،پخش زمین بشه کی میخواد جواب بده؟ ها؟ عجب سگ آویزونیه.... الان واقعا مستحبه که بگی "شگفتااااااااااااا " نیوفتی گوگولی؟؟؟؟؟؟؟؟ چشاشو!!!!!!! ای وااااااای بد اخلاق!!!!!!!!! یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:22 :: نويسنده : صادق
پایگاه الکترونیکی اداره کل میراث استان خراسان رضوی
واژه خراسان گويا بازمانده گونه کهن واژه «خاور» و متشکل از دو جز «خور» به معنای خورشيد و « آسان» به معنی آمدن است يعنی جايی که خورشيد از آن بر می آيد. پسوند رضوی آن به سبب وجود بارگاه مقدس حضرت رضا(ع) در اين استان، به اين منطقه داده شده است. خراسان جزو ساتراپی پهناور پرثوه بوده است. اين ايالت پهناور، که سرانجام قرارگاه و کشور نيرومند اشکانيان شد، درآغاز تاريخ ايران باستان، مادها را به سوی خود کشانيد.
یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:55 :: نويسنده : صادق
یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:50 :: نويسنده : صادق
استان مورد نظر خود را انتخاب کنید .
مناطق گردشگری
زبانها وگویشها
مکانهای زیارتی
مراسم خاص محلی
تاریخچه شهر
یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:48 :: نويسنده : صادق
سفر به استانی چهار فصلمنطقهای که 2 قسمت کویری با آبوهوای خشک و جنگلی با آبو هوای معتدل را به هم وصل میکند بهطور حتم منطقهای با زیباییهای فراوان خواهد بود که میتواند گردشگرانی با سلیقههای متفاوت را جلب کند.
سمنان استانی است که از شمال با استانهای مازندران و گرگان، از جنوب با یزد و اصفهان، از شرق با خراسانرضوی و خراسانشمالی و از غرب با استانهای تهران و قم در ارتباط است. بنابراین میتوانید تنوع آبوهوایی را در این استان تجربه کنید و بهقولی یکی از مصادیق 4فصل بودن کشور را عینا در سمنان ببینید. دروازه ارگ این دروازه در تقاطع خیابانهای آیتالله طالقانی و شیخ فضلالله نوری (میدان ارگ) سمنان واقع شده که یکی از آثار تاریخی و باارزش و زیبای سمنان بهحساب میآید. دروازه ارگ در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار از سال1300 تا 1305 هجری قمری (1258 تا 1263هجری شمسی) بنا شد. یکی از شاهکارهای این بنای تاریخی، سر در جالب توجهی است که در آن تصویر تاریخی نبرد رستم و دیو سپید روی کاشی هفترنگ منقوش شده است. مسجد جامع سمنان مسجد جامع سمنان یکی از کهنترین آثار تاریخی بهجامانده از دوران اسلامی این شهر است که در واقع نشانگر رشد و نبوغ هنر معماری مردم این شهر به شمار میرود. این اثر طبق متون تاریخی به قرن سوم هجری تعلق دارد. بنای اولیه مسجد از آثار دوران اسلامی است که در دوره سلجوقی، ایلخانی و تیموری گسترش یافت. بسطام شهر بسطام زادگاه و محل آرامگاه عارف بزرگ بایزید بسطامی دومین شهر نمونه گردشگری استان سمنان است که در 6کیلومتری شاهرود واقع شده و در مسیر جاده شاهرود- آزادشهر قرار دارد. جنگل ابر در شهرستان شاهرود که شاید جنگل ابر آن زبانزد همه است، میتوان در مناطق رضاآباد و خارتوران، طی مسیر مناطق کویری را نیز تجربه کرد. جنگل زیبا و خوشآب و هوای ابر در 45کیلومتری شمال شرق شاهرود از جنگلهای بکر و زیبای استان سمنان است. این جنگل در زمره جنگلهای هیرکانی کشور است و بهدلیل اینکه فضای جنگل را پوششی از ابر فرا میگیرد، جنگل ابر نامیده میشود. ارتفاع زیاد جنگل از سطح دریا، پایین بودن درجه حرارت در فصل گرما، وجود چشمهسارهای فراوان و پوشش جنگلی متنوع از ویژگیهای این جنگل است. البته در سمنان و بهویژه شاهرود جنگلها و حیاتوحش فراوانی مانند اولنگ، دشتشاد، نامنیک، زیستگاه توران (دومین منطقه بزرگ تحت حفاظت سازمان محیطزیست کشور)، پناهگاه حیاتوحش خوشییلاق و... وجود دارد. شهری سرخرنگ شهر مجن در فاصله 35 کیلومتری غرب شاهرود و در منطقهای کوهستانی واقع شده است. تنگه معروف «داستان» نیز در فاصله 10کیلومتری شهر مجن قرار گرفته که آبشار این تنگه در زمره جاذبههای طبیعی شهرستان شاهرود محسوب میشود. شهر مجن بهعنوان یک منطقه تاریخی در دامنه کوههای البرز با ویژگیهای منحصر بهفرد و معماری خاص بهعنوان ماسوله کویر شهرت دارد؛ بهطوری که بافت قدیمی شهر در شیب ارتفاع شکل گرفته و خانهها به گونهای ساخته شدهاند که بام هر خانه حیاط خانهای دیگر است. برخی این شهر را نگین سرخ فام دامنههای البرز شرقی مینامند زیرا خاک اراضی و ارتفاعات آن سرخ رنگ است. اگر میخواهید تجربه کویرگردی نیز داشته باشید روستای عشایرنشین رضاآباد از توابع بخش بیارجمند شهرستان شاهرود نیز پیشنهاد خوبی است. وجود تپههای ماسهای به اشکال مختلف، چادرهای سیاه عشایری و نقوش بافتههای زنان ایل را در این روستا میتوانید مشاهده کنید. همچنین منطقه سیاه کوه و پارک ملی کویر یکی از قدیمیترین مناطق تحت حفاظت در ایران است. این منطقه در جنوب گرمسار و حدفاصل کویر مرکزی ایران و دریاچه نمک واقع شده است. جاده سنگفرش بهعنوان یکی از شگفتانگیزترین آثار تاریخی از جاذبههای این منطقه است. یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:45 :: نويسنده : صادق
آشنایی با چشمههای آبگرم سرعین - اردبیلشهر سیاحتی سرعین در ۲۵ کیلومتری شهر اردبیل قرار دارد. این شهر یکی از مهمترین مراکز استقرار چشمههای آبگرم در ایرن است سرعین در فرهنگ لغات فار سی به معنی سرچشمه میباشد. در ادوار گذشته از این منطقه به نامهای ساری قیه، سارقین، سرائین، سرقین یادکرد میشده است. چشمههای آبگرم سرعین که با دما، خاصیت و ویژگیهای درمانی خاصی از دل زمین میجوشند، همه ساله در فصل تابستان مسافران و گردشگران بسیاری را از گوشه و کنار کشور و خارج از ایران به سوی خود جلب میکنند. از چشمههای آبگرم این شهر میتوان به گاومیش گلی، قهوه سویی، ساری سو، قرهسو، پهنلی - سو، آبگرم چشم و مجتمعهای آبدرمانی سبلان، بش باجیلار و حمام طبیعی شفا اشاره کرد. همچنین دو استخر آب سرد هم در فاصله 5 کیلومتری سرعین در درهای با چشم انداز زیبا موسوم به ویلا دره وجود دارد که آب آنها مانند نوشابه گازدار بوده و گردشگران ضمن نوشین آب آنها در استخر آبگرم نیز آب تنی میکنند. برخی از مهمترین چشمههای آبگرم شهر سیاحتی سرعین و خاصیت آب آنها عبارتند از: مجتمع آبدرمانی سبلان سرعین: مجتمع آبدرمانی سبلان که به عنوان بزرگترین مرکز آبدرمانی خاورمیانه شناخته میشود، در داخل شهر سرعین قرار دارد. این مجتمع آبدرمانی دارای امکانات و استخرهای متعدد سرپوشیده و حوضچههای آبگرم تحت فشار (جکوزی)، سونای خشک و بخار، دوشها و وانهای انفرادی متعدد، خدمات پزشکی و درمانی مجزا برای مردان و زنان، پارکینگ اختصاصی و سایر امکانات مورد نیاز منطبق بر آخرین استانداردهای جهانی آبدرمانیهای دنیا است. آبدرمانی بش باجیلار (پنج خواهران): این مجتمع آبدرمانی با استخر سرپوشیده بزرگ، سونای خشک و بخار، آبگرم تحت فشار(جکوزی) دوشهای انفرادی، خدمات پزشکی و درمانی و پارکینگ در داخل شهر سرعین واقع شده و به لحاظ گنجایش دومین آبگرم شهر سرعین محسوب میشود. دبی پنج چشمه موجود در محدوده این مجتمع آبگرم روی هم ۱۳ لیتر در ثانیه و به صورت دایمی، نشتی و جوشان در جریان است. دمای آب در داخل استخر در حدود ۳۵ درجه با ظاهری کدر، کمی ترش مزه و کمی بودار است. از آنیونهای موجود در آن میتوان به بیکربنات، کلرور، سولفات و از کاتیونهای آن به کلسیم، منیزیم، سدیم و پتاسیم اشاره کرد. ترکیب آب از نوع کلرو بیکربنات سدیم و گرم است. در حال حاضر در محل این چشمهها، موسسه آب درمانی احداث شده که شامل استخر بزرگ عمومی با عمق کم، دوشهای گرم و سرد، رختکن مستقل و بوفه است. خاصیت درمانی: از این آبگرم؛ برای درمان بیماریهای عمومی و تسکین دردهای عصبی و مفصلی استفاده میشود. آبگرم قهوه خانه ممتاز: این آبگرم در داخل حیاط قهوه خانه ممتاز ۲واقع شده است. آبدهی این چشمه ۴لیتر در ثانیه و جریان آن به صورت دایمی و متغیر میباشد. دمای آب در مظهر ۴۷درجه سانتی گراد است. ظاهر آب کمی تیره و مزه آن کمی ترش است. PHآن در حدود ۶و آنیونهای مهم آن کلرور، بیکربنات، کربنات و کاتیونهای مهم آن منیزیم ، سدیم و پتاسیم است. خاصیت درمانی: برای درمان بیماریهای سیستم حرکتی (درد دست و پا) و اعصاب استفاده میشود. آبگرم ژنرال (جنرال): آبگرم ژنرال در شمال شهر سرعین واقع شده است. ارتفاع چشمه از سطح دریا دو هزار متر است. مانند سایر چشمههای شهر سرعین این چشمه نیز در کف دره قرار گرفته است. دبی آب ۶لیتر در ثانیه و دمای آن در حوض ۴۳درجه سانتی گراد و مزه آب کمی ترش و بیرنگ است. آنیونهای آن بیکربنات، کلرور ، سولفات و کاتیونهای آن سدیم ، کلسیم، پتاسیم، منیزیم میباشد. PHآن از نوع اسیدی و ۲/۶است. تیپ آب آن از نوع کلروبیکربنات سدیم است. خاصیت درمانی: به علت داشتن عناصر فوق بیشتر برای تسکین دردهای عضلانی و رفع روماتیسم استفاده میشود. چشمه گوز سویی (آب چشم): این چشمه در کنار قهوه خانه ممتاز واقع شده و دمای آب ۲۱درجه سانتیگراد و تقریبا اسیدی است. مزه آب گس و بیبو است. آنیون آن بیکربنات و کاتیون آن کلسیم است. آب آن در ردیف آبهای بیکربنات کلسیک قرار دارد. آبدهی آن خیلی کم و در حدود ۱لیتر در ثانیه و از دو نقطه کف حوضچه با مقدار قابل توجهی گاز کربنیک و هوا با فشار خارج میشود. خاصیت درمانی: از آب آن برای درمان بیماریهای چشم استفاده میکنند. آبگرم گاومیش گلی: پر آب ترین چشمه معدنی شهر سرعین از لحاظ آبدهی و وسعت، استخر گامیش گلی است که روی دره واقع شده است. این آب معدنی دارای استخری رو باز به مساحت ۴۰۰ متر با عمق ۱۳۰ سانتی متر است. آبگرم معدنی گاومیش گلی (پر آبترین و بزرگترین چشمه آب معدنی ایران) در داخل شهر سرعین واقع شده است. این چشمه در مرکز شهر سرعین و در ارتفاع ۱۹۴۰متری از سطح دریا بر روی کف دره واقع شده است. آب آن به صورت دایمی و جوشان در جریان بوده و دهانه آن پراکنده و دمای آب در حوض ۴۶ درجه سانتیگراد است. آب این چشمه ترش مزه، بیرنگ و کمی بودار است و بوی هیدروژن سولفوره به مشام میرسد. در اطراف مظهر چشمه و حوضچهها کمی رسوبات زرد رنگ اکسید آهن دیده میشود. آنیونهای آن کربنات ، بیکربنات، کلروره، سولفات و کاتیونهای آن کلسیم ، منیزیم ، سدیم و پتاسیم میباشد. آب آن در ردیف آبهای کلروره ، بیکربنات سدیک و کلسیک گرم میباشد. خاصیت درمانی: آب آن به علت داشتن ترکیب کلرو بیکربناته سدیک و کلسیک برای درمان بیماریهای عمومی، سیستم حرکتی (دردهای مزمن روماتیسمی)، بیماریهای زنان، خنازیر و بیماریهای قلبی و نیز تقویت عمومی بدن استفاده میشود. آبگرم پهنلو: این آبگرم در شمالیترین نقطه شهر سرعین واقع شده است. ارتفاع چشمه از سطح دریا به ۱۹۵۰متر میرسد. آبدهی چشمه در حدود ۱/۸لیتر درثانیه و به صورت دایمی و جوشان در جریان است. دمای آن در حوض ۳۷درجه سانتی گراد و حالت نیمه اسیدی دارد. رنگ آن مایل به سبز بوده و آنیونها و کاتیونهای مهم آن کلرور، سولفات، سدیم و پتاسیم میباشد. آب آن در ردیف آبهای کلرو بیکربنات سدیم است. خاصیت درمانی: از آب این چشمه برای درمان بیماریهای عمومی و تسکین اعصاب و دردهای مفصلی استفاده میشود. آبگرم قره سو (اعصاب سویی): این چشمه در شهر سرعین و در جنب آبگرم ساری سو واقع شده است. دبی آن در حدود ۵ لیتر در ثانیه و دارای جریانی دایمی و متغیر با فصول و به صورت جوشان در سطح زمین است. دمای آب حوضچه در حدود ۴۴درجه سانتیگراد و رنگ آن بیرنگ و مزهای شبیه گس دارد. از آنیونهای مهم آن میتوان به سولفات، کلرور، بیکربنات و از کاتیونهای قابل توجه آن به سدیم، پتاسیم و منیزیم اشاره کرد. خاصیت درمانی: یکی از آبهای مورد استفاده برای تسکین دردهای روماتیسمی و نیز آرامشدهنده اعصاب و روان میباشد. آبمعدنی ارجستان: این چشمه آبگرم در روستای ارجستان در ۲۱کیلومتری غرب اردبیل واقع است. در مرکز روستا و در حومه آن چند چشمه آب معدنی سرد و گازدار وجود دارد. از این آب معدنی به دو صورت آبمعدنی بستهبندی شده در قالب بطریهای یک و نیم لیتری توسط کارخانه آب معدنی "مس کو" و همچنین به صورت چشمهای دایمی که روی مظهر آب حوضچهای سیمانی سرپوشیده ساخته شده مورد استفاده اهالی و گردشگران قرار میگیرد. آب معدنی ارجستان دارای آب سرد بیبو با مزه گس گازدار است که به صورت نوشیدنی طبیعی و مفید از آن استفاده میکنند. دمای آب در حدود ۱۰الی ۱۵ درجه سانتیگراد و آنیونهای آن کلرورو بیکربنات و کاتیونهای مهم آن کلسیم، منیزیم و پتاسیم میباشد. این چشمه آبگرم دارای گاز کربنیک بوده و منشا آب آن نیز نیمه عمیق میباشد. آبگرم ساری سو: این آبگرم در مرکز شهر سرعین واقع شده است. دبی آن حدود ۵لیتر در ثانیه و جریان آب به صورت دایمی و متغیر در فصول مختلف است. دمای آب در حوضچه اول ۴۷درجه سانتیگراد، بودار و رنگ آن کمی مایل به سبز پستهای است و مزه آب هم کمی ترش میباشد. آنیونهای آن سولفات، کلرور، بیکربنات و کاتیونهای آن سدیم، پتاسیم و منیزیم میباشد. خاصیت درمانی: برای دردهای روماتیسمی ، مفصلی و به طور کلی برای تسکین دردهای عضلانی اثرات سودمندی دارد. آبگرم حمام شفا: حمام شفا در شهر سرعین واقع شده است. آب این حمام از چشمهای با آبدهی ۵ لیتر در ثانیه تامین میشود. دمای آب در حدود ۴۰درجه سانتیگراد و ظاهر آن کمی کدر، ترش مزه و بیرنگ و بیبوست. آنیونها و کاتیونهای مهم آن بی- کربنات، کلرور، سدیم و کلسیم است. آب این چشمه در ردیف آبهای معدنی کلرو بی کربنات سدیک قرار دارد. خاصیت درمانی: از آن برای درمان دردهای مفاصل ، تسکین بیماریهای عصبی و امراض جلدی استفاده میشود. شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:30 :: نويسنده : صادق
کشاورزي فقير از اهالي اسکاتلند فلمينگ نام داشت. يک روز، در حالي که به دنبال امرار معاش خانوادهاش بود، از باتلاقي در آن نزديکي صداي درخواست کمک را شنيد، وسايلش را بر روي زمين انداخت و به سمت باتلاق دويد. پسري وحشت زده که تا کمر در باتلاق فرو رفته بود، فرياد ميزد و تلاش ميکرد تا خودش را آزاد کند. فارمر فلمينگ او را از مرگي تدريجي و وحشتناک نجات داد. روز بعد، کالسکهاي مجلل به منزل محقر فارمر فلمينگ رسيد. مرد اشرافزاده خود را به عنوان پدر پسري معرفي کرد که فارمر فلمينگ نجاتش داده بود. اشراف زاده گفت: ميخواهم جبران کنم شما زندگي پسرم را نجات دادي. کشاورز اسکاتلندي جواب داد: من نميتوانم براي کاري که انجام دادهام پولي بگيرم. در همين لحظه پسر کشاورز وارد کلبه شد.اشرافزاده پرسيد: پسر شماست؟ کشاورز با افتخار جواب داد: بله اشراف زاده گفت: با هم معامله ميکنيم. اجازه بدهيد او را همراه خودم ببرم تا تحصيل کند. اگر شبيه پدرش باشد، به مردي تبديل خواهد شد که تو به او افتخار خواهي کرد. پسر فارمر فلمينگ از دانشکده پزشکي سنت ماري در لندن فارغ التحصيل شد و .... شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:23 :: نويسنده : صادق
لقب : خلیفه الله معنای اسم : آفریده شده از سطح زمین پدرومادر : خداوندمتعال آدم راازخاک آفریدوجان دراودمید تاریخ ولادت : قبل از هبوط آدم مدت عمر : ۹۳۰ سال محل هبوط : آن حضرت درکوه صفا وبنابه قول مشهور درکوه سراندیب فرود آمد. محل ذفن : نجف اشرف درکشورعراق تعداد فرزندان : آن حضرت فرزندان زیادی داشت مختصری اززندگی نامه : خداوند متعال بعد از اینکه آدم وحوا راآفرید به آنها اجازه داد دربهشت زندگی وازتمامی نعمت های آن استفاده کنند به جزمیوه خاصی که آدم وحوا رااز خوردن آن نهی کرد وفرمود اگربه آن درخت نزدیک شوید واز میوه آن بخورید ازبهشت رانده خواهید شد ولی باوسوسه های شیطان از میوه آن خوردند وخداوند آنها را از بهشت بیرون راند و به زمین فرستاد. آدم و حوا ازعمل خود سخت پشیمان شدند وسال ها به درگاه خداوند متعال گریه و زاری و طلب آمرزش کردند خدای مهربان توبه آنها را پذیرفت واز خطایشان در گذشت .
تولد بانوي دو عالم حضرت فاطمه زهرا(س) و روز زنمبارك كدام فرشته است كه خدای را چون فاطمه - سلام الله علیها - با تمام وجود پرستیده باشد؟
شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 19:58 :: نويسنده : صادق
با سرو قدی تازه تر از خرمن گل از دست منه جام می و دامن گل زان پیش که ناگه شود از باد اجل پیراهن عمر ما چو پیراهن گل سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 18:28 :: نويسنده : صادق
«حق الناس»
در باب حقوق مردم رواياتى وارد شده است كه به عنوان باب «حبس الحقوق» است. در قيامت، كاسب را مىآورند، مىگويند: شما اين فرد را براى كار استخدام كردى، كار كرده است، اما مزد او را ندادى. در محشر بمان تا مزد او را بدهى.امام رضا عليه السلام مىفرمايد: كسى كه براى شما كار مىكند، هنوز عرق پيشانىاش خشك نشده است، مزد او را بدهيد. مگر اين كه خودش بخواهد پول او پيش شما امانت بماند. اگر كسى مزد كارگرش را ندهد، روز قيامت او را در دادگاه نگه مىدارند، مىگويند: مزد او را بده. كار فرما نمىتواند به خدا بگويد: ما كه نداريم، تو مزد او را بده. خدا مىگويد: مگر او براى من كار كرده است كه من مزد او را بدهم؟ كار مادى بوده، كه براى تو كرده است. خدا از حبس حق كارگر متنفر است، آن وقت خودش حق شما خوبان را ضايع كند؟ آيه مىفرمايد: «إِنَّا لَانُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا» كار خوب را بايد به من تحويل دهيد، تا ضايع نشود. سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 18:26 :: نويسنده : صادق
پژوهش های مربوط به تاریخ و فرهنگ بشری، گویای این حقیقت است که بشر هیچ گاه بدون دین زندگی نکرده و همواره در جستجوی این راز بزرگ هستی تلاش می کرده، گاهی می توانسته جلوه ای از حقیقت آن را درک کند و زمانی به بیراهه می رفته و اصل آن را انکار می کرده است؛ همچنین با رشد و تعالی افکار و استعدادهای انسانی، دین در معرض سوالاتی قرار می گرفته است از جمله این که: در صورت تکامل و پرورش خرد و عقل، کارآیی و کاربرد دین چیست؟ آیا دین آموزه هایی قابل اجرا در تمامی نسل ها و جوامع دنیا دارد؟ دین، اصولاً به بیان چه اموری می پردازد و پاسخگوی کدامیک از خواسته ها و نیازهای بشری است؟ آیا دین همه ابعاد حیات فردی و اجتماعی انسان را در بر می گیرد؟ در این مقاله مقصود از دین، دین آسمانی و حق است که در طول تاریخ از جانب خداوند توسط پیامبران به بشر عرضه شده است، نه این که قابل اطلاق به هر گونه برداشت و فهم از دین باشد. در پاسخ به پرسش های طرح شده باید گفت دین توحیدی دارای جامعیت است و همه ادیان آسمانی که از جانب خداوند نازل گردیده اند قبل از این که دستخوش تحریف و تغییر قرار گیرند، دارای ویژگی جامعیت در زمانه خود بودند. شرایع پیش از اسلام، علاوه بر جامعیت، از کمال نسبی نیز برخوردار بوده اند ولی شریعت اسلام دارای جامعیت و کمال نهایی است. از همین رو، شریعت پایانی، جاودانی است. مقصود از جامعیت دین، این نیست که همه مسایل نظری و عملی مربوط به زندگی مادی و معنوی انسان و همه مسایل خُرد و کلان زندگی انسانی و پدیده های طبیعی توسط پیامبران الهی بیان شده باشد و انسان با مطالعه کتب آسمانی از هر گونه جستجو و تحقیق در شناخت آفرینش خویش و هستی بی نیاز شود. دین برای این نیامده که عقل و اندیشه آدمی را تعطیل کند و او را از هر گونه کوشش فکری و تلاش معرفت جویانه باز دارد، نیامده که وحی را به جای عقل و حس قرار دهد. بلکه می خواهد افق هایی از حقایق را که از دسترس عقل و حس بیرون است، برای انسان روشن کند؛ از این جهت، وحی مکمل عقل و حس است. هدف و مقصود وحی و دین این است که انسان را به سمت کمال واقعی و همه جانبه اش هدایت کند و متناسب با این هدف و رسالت در سرنوشت حیات مادی و معنوی انسان دخالت دارد، ولی هرگز جایگزین علوم و دانش های بشر نمی شود. در بحث از قلمرو و محدوده دین، نظرات برخی از علما را مطرح می نماییم: علامه طباطبایی در " تعریف دین" می گوید: "آن، روش مخصوصی است در زندگی که صلاح دنیا را به طوری که موافق کمال اخروی و حیات دائمی حقیقی باشد، تامین می نماید سپس در شریعت باید قانون هایی وجود داشته باشد که روش زندگانی را به اندازه احتیاج روشن سازد."(1) وی در تفسیر آیه 213 سوره بقره مسایل و اموری را در شناسایی دین طرح می کند که براساس آنها انسان، موجودی اجتماعی و استخدام کننده است و همین عامل، موجب اختلاف در تمام شئون حیات بشر می شود. طبیعت انسان برطرف کننده اختلاف نیست. همچنین عقل بشر نمی تواند او را به کمال و سعادت دعوت کند؛ از این رو، ضروری است که پروردگار به طور غیر طبیعی، انسان را به راه رسیدن به کمال مطلوب رهنمون شود و قوانین و مقرراتی وضع کند که با نظام آفرینش انسان هماهنگ باشد.(2) وی همچنین درباره هدف اصلی دین می فرماید: "حقیقت دین، تعدیل اجتماع انسان در مسیر حیاتی آن است و به تبع، تعدیل حیاتی یک فرد را هم در بردارد. دین، اجتماع انسانی را در راه فطرت و آفرینش وارد ساخته و موهبت حرّیت و سعادت فطری را- چنان که مقتضی عدل است- به آن می بخشد؛ همچنین به یک فرد حرّیت مطلقه داده، آن چنان که فکر و اراده اش او را رهبری می کند، و تا جایی که به حیات اجتماع ضرری نرساند. در انتفاع بردن از جهات حیات، او را آزاد می گذارد."(3) استاد مطهری دین را جامع و کامل می داند و همین امر را رمز ختم نبوت تلقی می کند: "اسلام به واسطه کمال و کلیّت و تمامیّت و جامعیتش به نبوت تشریعی پایان داده است."(4) ایشان در جایی دیگر می نویسند: "اگر اسلام به برخی از عوامل موثر و حاکم بر زندگی انسان توجه نمی کرد و فقط برای برخی از ابعاد زندگی بشر به وضع قانون می پرداخت، دیگر دین متعادل نمی بود. با این بیان، لازمه متعادل بودن اسلام، جامعیت آن است."(5) استاد شهید رمز خاتمیت و جاودانگی اسلام را هماهنگی با فطرت انسان می داند. از نظر ایشان، اسلام طرحی است کلی و جامع و همه جانبه و معتدل و متعادل، حاوی همه طرح های جزئی و کارآمد.(6) از آنجا که دین و فطرت هر دو از پدیده های الهی هستند، با یکدیگر هماهنگی و تفاهم دارند؛ همچنین مقتضای فطرت آدمی و فطری بودن دین الهی، این است که دین از جامعیت برخوردار باشد و مقتضای دین فطری این است که نه تنها قوا و نیروهای مختلف وجودی انسان ملغی نگردد، بلکه در برنامه دین، تعدیل شده و حق هر یک ادا شود. جامعیت دین اسلام در آیات خویش بر جامعیت خود تاکید کرده است. برخی از آیات با اشاره به تبیان بودن قرآن، بر تفصیل دار بودن هر چیزی در قرآن تاکید می کند؛ برخی دیگر اسلام را دین جهانی معرفی می کند و بعضی نیز دستورات قرآن را جاودانی و کامل می داند. الف-تبیان بودن قرآن "... ما کان حدیثاً یفتری ولکن تصدیق الذی بین یدیه و تفصیل کل شیء و هدی و رحمة لقوم یومنون... ؛ سخنی نیست که به دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصدیق آنچه از کتاب هایی است که پیش از آن بوده و روشنگر هر چیز است و برای مردمی که ایمان می آورند رهنمود و رحمتی است." ( یوسف/111) "ثم اتینا موسی الکتاب تماماً علی الذی احسن و تفصیلاً لکل شیء و هدی و رحمة لعلهم بلقاء ربهم یومنون؛ آنگاه به موسی کتاب دادیم، برای این که ( نعمت را) بر کسی که نیکی کرده است؛ تمام کنیم، و برای این که هر چیزی را بیان نماییم. و هدایت و رحمتی باشد، امید که به لقای پروردگارشان ایمان بیاورند." (انعام/ 154) "و کتبنا له فی الالواح من کل شی موعظه و تفصیلا کل شیء... ؛ و در الواح ( تورات) برای او در هر موردی بندی، و برای هر چیزی تفصیلی نگاشتیم..."(8) مفسران قرآن در مورد تبیان بودن قرآن و این که تفصیل همه چیز در قرآن است مطالبی را بیان کرده اند: شیخ طوسی(9) و طبرسی (10) " تبیان کل شیء" را بیان مشکلاتی می دانند که مربوط به امور دین است. زمخشری (11) معتقد است که آیه در ارتباط با امور دینی است و خداوند امور مربوط به سعادت افراد را بیان کرده، برخی را با صراحت گفته و برخی را به سنت ارجاع داده است. رشید رضا(12) کمال دین را عقاید و احکام و آداب عبادت- به تفصیل- می داند، اما معاملات را به اجمال و اولی الامر را از محورهای کمال دین و جامعیت آن تلقی می کند. علامه طباطبایی در تفسیر آیه 89 سوره نحل آورده است که تبیان به معنای بیان است، زیرا قرآن کتاب هدایت عموم بوده و مراد از کل شیء همه آن چیزهایی است که برگشتن به هدایت باشد، از معارف حقیقیه مربوط به مبدا، معاد، اخلاق فاضله، شرایع الهیه، قصص و مواعظی که مردم در امتداد و راه یافتن به آن محتاجند و قرآن تبیان همه اینهاست.(13) جهانی بودن دین اسلام به این معنا است که تعالیم قرآن به جامعه و نژاد خاصی اختصاص ندارد بلکه خطاب به همه مردم جهان است. "اسلام به واسطه کمال و کلیّت و تمامیّت و جامعیتش به نبوت تشریعی پایان داده است." "و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین؛ و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم." (انبیاء/107) "و ما هو الا ذکر للعالمین؛ و حال آن که (قرآن) جز تذکاری برای جهانیان نیست." ( قلم/52) "و ما ارسلناک الا کافة للناس بشیراً و نذیرا ولکن اکثر الناس لا یعلمون؛ و ما تو را جز ( به سمت) بشارتگر و هشدار دهنده برای تمام مردم، نفرستادیم. لیکن بیشتر مردم نمی دانند." ( سبا/28) "تبارک الذی نزّل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیراً؛ کسی بزرگ ( و خجسته) است بر بنده خود که فرقان ( کتاب جدا سازنده حق از باطل) را نازل فرمود، تا برای جهانیان هشدار دهنده ای باشد." "... و انه لکتاب عزیز لا یاتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حکیم حمید... ؛ و به راستی که آن کتابی ارجمند است. از پیش روی آن و از پشت سرش باطل به سویش نمی آید وحی ( نامه) است از حکیمی ستوده (صفات)." (فصلت/41-42) "... و اوحی الی هذا القرآن لانذرکم به و من بلغ ... ؛ و این قرآن به من وحی شده تا به وسیله آن، شما و هر کس را ( که این پیام به او برسد) هشدار دهیم..." (انعام/19) خداوند در این آیه بیان می دارد که نزول قرآن به منظور انذار و برحذر داشتن مخاطبان تا روز قیامت است. "... الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً... ؛ امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را برای شما ( به عنوان) آیینی برگزیدم... ." ( مائده/3) 1- امام علی (ع) می فرماید: اگر دین جامع نباشد ناقص خواهد بود؛ نه خدا دین ناقص فرو فرستاده و نه پیامبرش در رساندن پیام دین کوتاهی کرده است. "ام انزل الله دیناً ناقصاً فاستعان بهم علی اتمامه، ام کانوا شرکاء له؟ فلهم ان یقولوا و علیه ان یرضی و ام انزل دیناً تاماً فقصر عن تبلیغه و ادائه، و الله سبحانه یقول: ما فرطنا فی الکتاب من شیء و فیه تبیاناً لکل شیء. (14) آیا خداوند دین ناقصی را فرو فرستاده تا با کمک دیگران تمام کند؟ یا آنها در تکمیلش شریک هستند تا آنها بگویند و خداوند بر آن راضی باشد؟ یا خداوند دین کاملی فرستاده، اما پیامبر در رساندن پیام و بیانش کوتاهی کرده است؟ در حالی که خداوند می فرماید: ما هیچ چیزی را در کتاب فرو گذار نکردیم و قرآن بیانگر هر چیزی است." 2- کلینی از امام صادق (ع) نقل می کند: "ان الله تبارک و تعالی انزل فی القرآن تبیان کل شیء حتی و الله ما ترک شیئاً تحتاج الیه العباد حتی لا یستطیع عبد یقول لو کان هذا انزل فی القرآن الا و قد انزل الله فیه(15) ؛ همانا خداوند تبارک و تعالی قرآن را بیانگر هر چیزی قرار داده است. حتی به خدا سوگند که رها نکرده چیزی را که بندگان خدا به آن احتیاج داشته باشند، تا آن جا که کسی نمی تواند بگوید: ای کاش خداوند آن را در قرآن بیان می کرده و نکرده است. "اگر اسلام به برخی از عوامل موثر و حاکم بر زندگی انسان توجه نمی کرد و فقط برای برخی از ابعاد زندگی بشر به وضع قانون می پرداخت، دیگر دین متعادل نمی بود. با این بیان، لازمه متعادل بودن اسلام، جامعیت آن است." 3- امام صادق(ع) از امام علی (ع) نقل می کنند: "ذلک القرآن فاستنطقوه و لن ینطق ولکن، اخبرکم عنه الا ان و فیه علم ما مضی و علم مایاتی الی یوم القیامه و فیه خبرالسماء و خبر الارض و خبر الجنة و خبرالنار و خبر ما کان و ماهو کائن. اعلم ذلک کما انظر الی کفی ان الله یقول فیه تبیان کلی شیء... .(16) این قرآنی که تفصیل حلال و حرام است، باید او را به نطق در آورید و مطالب خود را از او بگیرید، او سخن نمی گوید، باید از او سوال کرد و پاسخ شنید. بدانید که در قرآن دانستنی های گذشته و آینده تا روز قیامت است. خبر آسمان و زمین و بهشت و جهنم است. اطلاع از حوادثی است که در پیش رخ داده یا در آینده رخ خواهد داد. من آن را می دانم، همانند کسی که به کف دست خود نگاه می کند؛ به درستی که خداوند فرموده: " فیه تبیان کل شیء؛ در او تبیین همه چیز است." از مجموع این روایات چنین استفاده می شود که در قرآن، معارفی شامل امور اعتقادی و جهان آفرینش و اخبار گذشته و آینده و امور عملی و احکام و مقررات شریعت است که نیازهای مردم در امر دین است؛ به تعبیر دیگر، آنها اساسنامه زندگی انسان خداپرست است. دیگر این که اهل بیت (ع) در فهم و بیان قرآن و تفصیل احکام، نقش کلیدی دارند و نکته دیگر نفی قاطع ناقص بودن شریعت و کوتاهی نکردن پیامبر در بیان نیازها و معلومات است. پی نوشت ها: 1- ترجمه المیزان، ج2، ص187. 2- ترجمه المیزان، ج2، صص180- 188. 3- ترجمه المیزان، ج6، ص97. 4- ترجمه المیزان، ج3، ص173.< سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 18:25 :: نويسنده : صادق
واقعیت های تاریخی گویای این حقیقت است که علی بن ابی طالب علیه السلام همواره در کنار پیامبر صلی الله علیه و آله بود و رسول خدا صلی الله علیه و آله به هر جا که می رفتند، ایشان را هم با خود می بردند. علی علیه السلام خود در این باره می فرماید: «آن گاه که کودک بودم، رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا در کنار خود جای می داد. هر سال که در «غار حرا» برای عبادت خلوت برمی گزید، مرا نیز با خود به آن جا می برد، به گونه ای که در زمان نزول وحی، من روشنایی آن را [به چشم بصیرت [می دیدم و بوی نبوّت را [به شامه درونیِ خویش] استشمام می کردم... .» به این ترتیب، از همان آغاز نزول وحی با زلال وحی آشنا شده و معارف آن در جان وی نفوذ می کرد و لحظه ای از قرآن فاصله نمی گرفت ؛ از این رو، کسی را جز او نمی توان به عنوان برترین شاگرد مکتب وحی معرفی کرد تا آن جا که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «علی همگام با کتاب خدا و کتاب خدا همراه اوست؛ این دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند». سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 18:23 :: نويسنده : صادق
واقعیت های تاریخی گویای این حقیقت است که علی بن ابی طالب علیه السلام همواره در کنار پیامبر صلی الله علیه و آله بود و رسول خدا صلی الله علیه و آله به هر جا که می رفتند، ایشان را هم با خود می بردند. علی علیه السلام خود در این باره می فرماید: «آن گاه که کودک بودم، رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا در کنار خود جای می داد.
هر سال که در «غار حرا» برای عبادت خلوت برمی گزید، مرا نیز با خود به آن جا می برد، به گونه ای که در زمان نزول وحی، من روشنایی آن را [به چشم بصیرت [می دیدم و بوی نبوّت را [به شامه درونیِ خویش] استشمام می کردم... .» به این ترتیب، از همان آغاز نزول وحی با زلال وحی آشنا شده و معارف آن در جان وی نفوذ می کرد و لحظه ای از قرآن فاصله نمی گرفت ؛ از این رو، کسی را جز او نمی توان به عنوان برترین شاگرد مکتب وحی معرفی کرد تا آن جا که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «علی همگام با کتاب خدا و کتاب خدا همراه اوست؛ این دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند». سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 18:22 :: نويسنده : صادق
رنین
رنین یک آنزیم پروتئازاست که از سلول های ژوکستاگلومرولاردر قشرکلیه ترشح می گردد. ژن مولد آن بر روی کروموزوم شماره 1 قراردارد. این آنزیم از مولکول پیش سازی به نام پرورنین ساخته می شود. پرورنین و رنین هر دو در پلاسما آزاد می شوند. میزان پرورنین پلاسما ٥ تا ١٠ برابر رنین می باشد. ژن مولد پرورنین در بافت های دیگراز جمله مغز، هیپوفیز، غدد فوق کلیه، بیضه ها، رحم، جفت هم ردپای خود را آشکار می سازد.با برداشتن هر دو کلیه رنین پلاسما به به صفر می رسد ولی پرو رنین باقی می ماند. بافت های مختلف از جمله قلب، رنین و پرو رنین را از پلاسما برداشت می کنند. برخی از این بافت ها دارای اجزای دیگر از این مجموعه آنزیمی از جمله آنژیوتانسینوژن و یا ACE بوده و با برداشت رنین از پلاسما مجموعه آنزیمی رنین-آنژیوتانسین بافتی و محلی خود را کامل کرده، به کار می اندازند.(4)
عوامل مختلفی موجب افزایش میزان رنین در گردش خون می شوند:
1- کاهش جریان خون کلیه (ایسکمی و هیپو ولمی)
2- کاهش سدیم در لوله های دیستال کلیه
3- تحریک گیرنده های β
همچنین مصرف نمک و مسدود کننده های گیرنده β، افزایش فشار خون و هیپروولمی میزان رنین را کاهش می دهند. سلول های ژوکستاگلومرولار دارای گیرنده آنژیوتانسین II از نوع یک (AT1) بوده با کاهش آنژیوتانسین II و یا مصرف داروهای مهارکننده ACE میزان رنین پلاسما افزایش می یابد.
میزان رنین پلاسما به خودی خود قابل اندازه گیری نبوده به جای آن از قدرت پلاسمای حاوی این آنزیم در تولید آنژیوتانسینI از آنژیوتانسینوژن استفاده می کنند. این معیار با نام فعالیت پلاسمایی رنین (plasma rennin activity; PRA) خوانده می شود. (1و2و4)
آنزیم مبدل آنژیوتانسین (angiotensin converting enzyme; ACE)
این آنزیم یک پروتئاز حاوی روی است که با اثر بر روی آنژیوتانسین I آن را به آنژیوتانسینII تبدیل می کند. دو نوع ACE وجود دارد. نوع سوماتیک آن در بسیاری از سلول های اندوتلیوم از جمله در بافت قلب، کلیه، سلول های لوله های پروگزیمال، روده کوچک و سلول های عصبی در مغز یافت می شود. نوع ژرمینال این آنزیم در سلول های ژرمینال مذکر وجود داشته و کمبود آن موجب کاهش قدرت باروری جنس مدکر می گردد. شکل محلولی از این آنزیم در پلاسما یافت می شود که از نوع سوماتیک آن که بر روی غشای سلول ها قرار دارد جدا شده وارد پلاسما می شود. یک کربوکسی پپتیداز هم به نام ACE2وجود دارد که نقش اصلی آن در تبدیل آنژیوتانسین II به یک هپتاپپتید به نام انژیوتانسین (7-1) است. مهار کننده های معمول ACE قادر به مهار کردن ACE2 نیستند. این آنزیم برای رشد و نمو قلب لازم است. کاهش ACE2 در موش ها موجب اختلال در انقباض قلب، انقباض عروق کرونر و کاهش اکسیژن زسانی به قلب می گردد. به نظر می رسد ACE2دارای اثر حفاظتی برای قلب و کلیه باشد. ACE2 با اثر ACE مقابله نموده آنژیوتانسین II را که یک منقبض کننده قوی عروق است به آنژیوتانسین (7-1) که یک گشاد کننده عروق است تبدیل می کند. (2و 5)
آنژیوتانسین II و گیرنده های آن
آنژیوتانسین II هورمونی است که از اثرACE بر آنژیوتانسین I به وجود می آید. این مولکول با اثر مستقیم و یا با تحریک تولید و آزادسازی نوراپی نفرین (از ناحیه پیش سیناپسی ازانتهای اعصاب آدرنرژیک) و هم چنین با تولید اندوتلین 1 در اندوتلیوم عروق موجب انقباض شدید رگ ها می شود. اندوتلین 1 خود تبدیل آنژیوتانسین I به II را تسهیل می نماید. هم چنین آنژیوتانسینII در قشر غدد فوق کلیه موجب آزادسازی آلدوسترون می گردد. (1و3)
باید خاطر نشان ساخت که تمام آنژیوتانسین II با واسطه ACE تولید نمی شود. درمسیر دیگری آنژیوتانسین II توسط یک آنزیم شبیه کیماز از خانواده سرین پروتئازها (Chymase-likeserine protease) تولید می گردد. نقش اصلی این مسیر هنوز مورد بحث است. برخی معتقدند که در نارسایی شدید قلبی ٧٥٪ از آنژیوتانسین II در قلب از راه آنزیمی کیماز به وجود می آید و مهار این مسیر آنزیمی می تواند از فیبروز و نارسایی بیشتر قلبی جلوگیری کند. باید توجه داشت که مسدود کننده های گیرنده آنژیوتانسین (ARBs) اثر آنژیوتانسین II را بر گیرنده اش مهار می نمایند و کاری به چگونگی تولید آنژیوتانسین II ندارند. اما مهار کننده های ACE فقط تولید آنژیوتانسین II را از راه ACE مهار نموده و برتولید آنژیوتانسین II از راه آنزیمی کیمازموثر نیستند. از این رو باید توقع داشت که مصرف ARB بتواند اثرات آنژیوتانسینII را در شرایط مختلف از جمله نارسایی قلبی بهتر از مهار کننده های ACE برطرف سازد. اما در بررسی های انجام شده مصرف ARB نسبت به مهار کننده های ACE برتری نداشته است و نظریه موثر بودن مهار مسیر آنزیمی کیماز در پیشگیری از نارسایی قلب را زیر سوال برده است.(2) باید اشاره نمود که مجموعه رنین-آنژیوتانسین به غیر از آن چه که در جریان گردش خون قابل تعقیب است در بافت های مختلفی هم وجود داشته و فقط ١٠٪ از ACE در پلاسما قابل تعقیب است. (2و3) از این رو اثرات مختلفی که از این مجموعه آنزیمی و داروهای مهار کننده آن دیده می شود ممکن است ناشی از عملکرد مجموعه رنین-آنژیوتانسین در بافت های مختلف بوده باشد.
اگر چه آنژیوتانسین II در حفظ فشار خون و حجم پرشدگی عروق نقش دارد اما دارای اثر مضری بر بدن است. از آن جمله می توان موارد زیر را نام برد:
1- قلب: هیپرتروفی، فیبروز انترستیسیل،
2- عروق کرونر: اختلال عملکرد اندوتلیوم با کاهش NO، انقباض کرونرها به علت آزادسازی نوراپی نفرین، ایجاد ضربه اکسیداتیو از راه تولید رادیکال های آزاد اکسیژن، تشدید پدیده التهاب و ایجاد آتروم، افزایش برداشت کلسترول LDL،
3- کلیه: افزایش فشار داخل گلومرولی، افزایش دفع پروتئین از گلومرول ها، رشد بی رویه گلومرول و فیبروز آن، افزایش بازجذب سدیم از کلیه،
4- افزایش آلدوسترون،
5- اختلال انعقادی: افزایش فیبرینوژن، افزایش مهار کننده های آنزیم فعال کننده پلاسمینوژن I نسبت به فاکتورهای پلاسمینوژن بافتی،
آنژیوتانسین II از راه دو گیرنده AT1 و AT2 عمل خود را انجام می دهد.هر دو گیرنده از نوع گیرنده های وابسته به پروتئین های G بوده و هردو به آنژیوتانسین II پاسخ می دهند. باید توجه داشت که مسدودکننده های گیرنده آنژیوتانسین(ARB) بر روی AT1 اثر نموده و هیچ اثری بر AT2 ندارند. از آن جا که مهار کننده های ACE تولید آنژیوتانسین II را مهار می کنند در عمل اثر هر دو گیرنده را تحت تاثیر قرار می دهند. در دوره جنینی تحریک گیرنده AT1 موجب رشد و نمو جنین شده از این رو مصرف مهار کننده های ACE و ARB در دوره بارداری ممنوع است. در اواخر دروان بارداری تحریک گیرنده های AT2 از رشد غیرعادی وبیش از حد جنین جلوگیری می نماید. نقش گیرنده AT2 در دوران بزرگسالی مشخص نیست. (2و 5و 6)
گلوکوکورتیکوئیدها، هورمون رشد و انسولین بر میزان تولید گیرنده های AT1 افزوده در حالی که مینرالوکورتیکوئیدها، استروژن و NO از میزان تولید آن می کاهند. گیرنده AT1 به میزان زیادی در اندوتلیوم عروق کلیه پراکنده شده است. تحریک این گیرنده موجب افزایش کلسیم داخل سلولی و اینوزیتول تری فسفات (IP3) و کاهش cAMP می گردد. با تحریک گیرنده AT1 فشار خون افزایش یافته، پدیده های التهابی تشدید شده، سلول ها هیپرتروفیه می شوند و شبکه پایه لازم برای رشد و گسترش سلول ها (ماتریکس) تشکیل می گردد. (6)
گیرنده AT2 در جنین در سلول های مختلف کلیه از جمله سلول های مزانشیم، گلومرول ها و لوله های قشر و مدولا و سلول های انترستیسیل یافت می شود. هم چنین این گیرنده پس از دوران جنینی در لوله های پروگزیمال، دیستال، بخش ضخیم قوس هنله و لوله های جمع آوری کننده و پودوسیت های گلومرول و ماکولادنسا یافت می شود. افزایش cAMP از میزان تولید گیرنده های AT2 می کاهد. مقدار این گیرنده در بالغین نسبت به دوران جنینی کاهش می یابد و در قلب، کلیه، رحم، نخمدان ها و غدد فوق کلیه یافت می شود.در موارد آسیب عروقی، به دنبال انفارکتوس قلبی و در نارسایی و هیپرتروفی قلب بر تعداد گیرنده های AT2 افزوده شده و در ابتلا به دیابت از این میزان کاسته می شود. انسولین و عوامل رشد وابسته به انسولین و اینترلوکین β١ بر میزان بروز ژن AT2 می افزایند در حالی که عوامل رشد به دست آمده از پلاکت (PDGF)، آنژیوتانسین II (اگر از بیرون وارد بدن شود و نه نوع تولید شده در بدن)، افزایش کلسیم داخل سلولی، فعال شدن پروتئین کیناز C و تجویز نوراپی نفرین و عوامل رشد وابسته به فیبروبلاست ها ار تعداد گیرتده های AT2 می کاهند.(2و6) تحریک گیرنده AT2 موجب گشادشدن عروق و دفع سدیم به هنگام فشار خون بالا می شود. تجویز آنژیوتانسین II به حیواناتی که از قبل لوسارتان و یا والسارتان (دو داروی مهار کننده گیرنده AT1) دریافت نموده اند فشار خون را کاهش می دهد.(6)
اثرات حاصل از تحریک گیرنده AT1 به وسیله آنژیوتانسین II عبارتند از:
1- اتقباض عروق
2- فعال کردن دستگاه عصبی سمپاتیک
3- ترشح آلدوسترون، وازوپرسین و اندوتلین
4- تولید مهار کننده آنزیم فعال کننده پلاسمینوژن نوع I (PAI-1)
5- تجمع یافتن پلاکت ها
6- ایجاد انعقاد خون
7- افزایش انقباض قلب
8- تولید رادیکال آزاد سوپراکسید
9- رشد سلول های عضلات صاف عروق
10- تشکیل الیاف کلاژن
11- افزایش کلسیم داخل سلولی
اثرات حاصل از تحریک گیرنده AT2 به وسیله آنژیوتانسین II عبارتند از:
1- تولید برادی کینین، NO، cGMP در بافت ها و گشاد کردن عروق از این راه
2- پیشگیری از رشد و تکثیر بی رویه بافت ها
3- تحریک به آپوپتوز
4- تحریک به تکامل و بازسازی بافت ها
5- کاهش کلسیم داخل سلولی
به نظر می رسد اثرات حاصل از تحریک این دو نوع گیرنده در مقابل هم قراردارد. به هنگامی که گیرنده AT1 با استفاده از ARB مهار می شود فعالیت گیرنده AT2 افزایش می یابد. گیرنده AT2 میزان تولید و فعالیت گیرنده AT1 را نیز تنظیم می کند. هم چنین به نظر می رسد گیرنده AT2 خود به صورت آنتاگونیست گیرنده AT1 عمل کرده برای این منظور قادر است به گیرنده AT1پیوند یابد.(6) برخی معتقدند که گیرنده AT4هم وجود دارد که دارای اثر آنتی فیبرینولیتیک است. (2)
آلدوسترون
آلدوسترون یک هورمون استروئیدی است که توسط غدد فوق کلیه تولید می شود. آنژیوتانسین II و غلظت پتاسیم دو عامل اصلی در ترشح این هوذمون به شمار می آید. ACTH و NO به ترتیب دارای اثر تحریکی و مهاری در ترشح آلدوسترون هستند. نقش اصلی این هورمون تامین حجم داخل عروق است. تحریک آمیگدال در مغز (برای ایجاد تمایل بیش از حد به مصرف نمک)، تحریک ناحیه دور بطن های مغزی در هیپوتالاموس (برای بالا بردن فشار خون) و منقبض کردن عروق از دیگر اثرات این هورمون به
سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 13:33 :: نويسنده : صادق
على (عليه السلام ) اولين هاشمى است كه پدر و مادرش هاشمى بودند (فاطمه بنت اسد بن هاشم و ابوطالب ابن عبدالمطلب بن هاشم ) حضرت امير در روز جمعه 13 رجب ده سال قبل از بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و 23 سال پيش از هجرت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم در شهر مكه و در خانه خدا به دنيا آمد. ابن قعنب مى گويد: با عباس بن عبدالمطلب و گروهى ديگر روياروى خانه ى خدا نشسته بوديم فاطمه بنت اسد به سوى خانه ى خدا آمد و ايستاد و گفت : خداوندا به تو پيامبرانت و كتابهايشان ايمان دارم . گفتار ابراهيم (عليه السلام ) جد خود را راستين مى دانم همانگونه اين خانه را به فرمان تو بنا نهاد... تو را به او، و به اين كودك كه با خود در شكم دارم ، سوگند مى دهم كه زادنش را بر من آسان كن در همين هنگام به چشم خويش همه ما ديديم كه ديوار خانه ى خدا از هم شكافت و آن گرامى بانو پا به درون آن گذارد و ديوار دوباره به هم آمد ما هم شتابناك برخاستيم تا در خانه را باز كنيم اما هر چه كرديم باز نشد... و دانستيم كه اين حكمت خداوندى است . سپس فاطمه بنت اسد بعد از چهار روز با كودك خود از خانه كعبه بيرون آمد. طبق پاره اى از روايات ابوطالب در هنگام ولادت حضرت على (عليه السلام ) در مكه حضور نداشت ، آنگاه كه ابوطالب آمد، فرزند را از مادر گرفت و به همراه فاطمه به سمت خانه كعبه رفت و از خداى كعبه خواست كه نام او را هم خود معين كند و شعرى در پى درخواستش خواند: اى پروردگار شبهاى تيره و تاريك ، اى پروردگار ماه نورانى و درخشان ، به امر خود براى ما بيان كن ، كه چه سزاوار او مى بينى درباره اين فرزند و او فكر مى كرد نام فرزند خود را چه بگذارد ورقه سبزى از آسمان فرود آمد كه روى آن نوشته شده بود:
سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 13:31 :: نويسنده : صادق
1-در مقابل آینه بایستید و از خود تعریف کنید: سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 13:29 :: نويسنده : صادق
درمان افسردگی ممکن است موجب بازگرداندن اعتماد به نفس و تقویت ارتباطات عاطفی فرد شود. افسردگی باعث می شود که از خواب خوب محروم شوید، سخت به خواب بروید و یا خیلی زود از خواب بیدار شوید. علاوه بر این، کمبود خواب می تواند افسردگی را بدتر کند. این به خاطر رفتار است، کمتر فعالیت می کنید و برای راحتی خود، غذا بیشتر مصرف می کنید. سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 13:27 :: نويسنده : صادق
دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 14:2 :: نويسنده : صادق
شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:16 :: نويسنده : صادق
پاس نامه ای برای خدا...
خدایا با قلبم تو را میخوانم...خدایا با چشمانم که خیس از باران اشکهایم هستند ت و را صدا میزنم...زبانم را خاموش میکنم و فقط با چشمانم که به پیچ جاده ی آسمانت مینگرد نگاه میکنم...با قلبم فریاد میزنم که... معبود من دوستت دارم... خدایا تو را سپاس که هنوز باد حوصله ی آوردن بوی بهار را دارد... خدایا تو را سپاس که هنوز میفهمیم بوی بهار را... خدایا تو را سپاس که هنوز شکوفه ها بازی گوشند و با شیطنتهای معصوم کودکانه اشان در کوچه های زندگی امان-که هنوز نام ماشین تقدسش را و دود پاکی اش را ندزدیده اند-فریاد میزنند و میرقصند و به این طرف و آن طرف میجهند و میگویند که برخیزید که همین حالا بهار در راه است... خدایا به زیبایی سوگند که هیچ چیز مرا بیشتر از هوای ناب بهاریت و بوی شکوفه های این مادر طبیعت،مرا تشنه نمیکند... پس تو خود شاهد باش که احساس من قدر بهارت را دانست... شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:14 :: نويسنده : صادق
آثار نماز و پاداش نمازگزاران
جلب رحمت خداطلب یاری از نمازآرامشبازداشتن از فحشا و منكرهمراهی خدا با نمازگزارانولایت نمازگزارانهدایت برای نمازگزارانانذار برای نمازگزارانرستگاری برای نمازگزارانپاداشامان در سایه ی نماز
جلب رحمت خداخداوند در سوره ی نور می فرماید: وَ اقیمُواالصَّلاةَ وَ اتواالزَّكاة وَ اَطیعُواالرَّسوُلَ لعَلكُمْ ترْحَمُونَ. (نور/ 56) " و نماز را بر پا دارید و زكات بدهید و رسول را اطاعت كنید تا مشمول رحمت شوید."خداوند در این آیه اولین شرط برای داخل شدن در رحمت را برپایی نماز برمی شمارد.
طلب یاری از نمازوَاستعینُوا بِالصَّبْرِ والصَّلاةِ وَ اِنَّها لكبیرِةٌ اِلاّ عَلی الخاشِعینَ. (بقره/ 45) " و از صبر و نماز یاری بجویید و این كار جز از برای خاشعان گران است."كلمه استعانت به معنای طلب كمك است و این هنگامی است كه انسان به تنهایی نمی تواند مشكلی را به دلخواه حل كند. چرا كه در حقیقت یاوری جز خدای یگانه وجود ندارد. این دو، بهترین وسایل برای پیروزی هستند.چون صبر هر بلایی را هر چند عظیم، كوچك و ناچیز می كند و نماز كه التجاء به خدا است، ایمان را در درون زنده ساخته و به آدمی می فهماند كه به جایی تكیه دارد كه انهدام ناپذیر است و به ریسمانی دست زده كه پاره شدنی نیست و به این ترتیب با ایجاد پایگاه درونی و تكیه گاه برونی كه برای پیروزی برمشكلات لازم است، راه غلبه برگرفتاریها آسانتر می شود و نیز می فرماید: یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوااسْتعینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلوةِ اِنَ الله مَعَ الصّابِرینَ. (بقره/ 153) " ای كسانی كه ایمان آورده اید از صبر و نماز استعانت جوئید كه خدا با صابرین است." در این آیه نیز برای پیروزی بر مشكلات به یاری جستن از یكی از بزرگترین ملكات (صبر) و یكی از بزرگترین عبادات (نماز) دعوت می كند.
آرامشخداوند در سوره رعد فقط یاد خدا را آرام بخش دلها می داند: اَلا بِذكرِ اللهِ تطمَئِنُّ القلوبُ (رعد/ 28) "آگاه باشید كه تنها یاد خدا آرامش بخش دلهاست. در سوره ی طه، هنگام اولین وحی به موسی(ع) می فرماید: … وَاَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكْری (طه / 14) "… و نماز را برای یاد من به پادار." و این گونه نماز را از مظاهر یاد خود برمی شمارد. حال چرا در دل چنین كسانی ترس و غم جای داشته باشد. اِنَّ الَّذینَ امَنُوا وَ عَمِلُواالصّالِحاتِ وَ اَقامُواالصَّلاةَ وَ اتُواالزَّكاةََ لَهُمْ اجْرُهُمْ عِنْدَ رَبّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ. (بقره/ 277) "كسانی كه ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز برپا داشتند و زكات را پرداختند اجرشان نزد پروردگارشان است و نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند."برای مردم با ایمانی كه با نماز یاد خدا را زنده نگه می دارند و با پرداخت زكات از بروز اختلاف طبقاتی جلوگیری می كنند، آرامشی است كه دیگران از دركش عاجزند و پاداشی كه فقط نزد پروردگار است.
بازداشتن از فحشا و منكر… وَ اَقِمِ الصَّلاةَ اِنَّ الصُّلاةَ تنهی عَنِ الفحشاءِ وَالمُنكَرِ وَ لَذِكرُاللهِ اَكْبَرُ واللهُ یَعلمُ ما تصنعُون.(عنكبوت/45 ) "… و نماز را برپا دار كه نماز انسان را از زشتی ها و منكرات باز می دارد و ذكر خدا بزرگتر است و خدا به هر چه كنید آگاه است."طبیعت نماز از آنجا كه انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد می اندازد، دارای اثر بازدارندگی از فحشا و منكر است. نماز، كسی را كه به انواع وسایل هوسرانی مجهز و پایه های حكومت غرایز طغیانگر در كانون وجودش مستحكم و پابرجاست و برای آنها مرزی نمی شناسد، كنتر ل می كند. در هر روز پنج بار ادای نماز كردن، صبح بعد از برخاستن از خواب (كه انسان از همه چیز غافل است)، وسط روز (هنگامی كه غرق در زندگی مادی است)، در پایان روز و آغاز شب، می تواند جامعه ای صالح ایجاد نماید. نمازی كه برای انجام آن از ابتدا، انسان خود را از هرگونه آلودگی پاك كرده و حرام و غضب را از خود دور می سازد و با حمد، تسبیح، تكبیر و سلام بر بندگان صالح خدا، خدا، مقام اولیاء، درجات مردان خدا، عذاب الهی، كیفر خطاكاران، حسابهای دقیق و بی اشتباه روز رستاخیز را به یاد می آورد و با قیام در مقابل خدا، او را از هر چیز برتر و بالاتر می شمرد و با یاد نعمتهایش او را سپاس می گوید و از او صراط مستقیم را می طلبد، بدون شك انسان را متوجه جهان معنوی كرده و در درونش جنبشی به سوی حق و پاكی پیدا می شود و او را از خودخواهی و دنیاپرستی باز می دارد و با تواضع در مقابل ذات لایزال الهی، عشق به جاه و مقام، كنار می رود. نمازگزار با توجه به معانی آیاتی كه در نماز می خواند، قهراً از مواعظش پند گرفته، به امر و فرمانش تن داده و خود را از گناهان باز می دارد. مسلماً ذكری كه متضمن یاد خدا و خشوع در برابر او و تلاوت قرآن (كه بر وعده ثواب، عذاب و هدایت مشتمل است) می باشد با گناهان سازش ندارد.البته میزان اثر نماز به درجه خلوص نمازگزار بستگی دارد و این كه چه مقدار موانع را از بین برده باشد. بدیهی است هر چه موانع بر سر راه ارتباط انسان با خدا كمتر باشد، اثر آن بیشتر و بر عكس هر چه موانع بیشتر باشد، اثر نماز كمتر است. چرا كه بازدارندگی از گناه، اثر طبیعی نماز است. اِنَّ الاِنسانَ خلِقَ هَلوعاً. اِذا مَسَّهُ الشرُّ جَزُوعاً. وَ اِذا مَسهُ الخَیْرٌ مَنوعاً. اِلاّ المُصَلینَ. الَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُون.(معارج/ 19 تا 23) "انسان، حریص و كم طاقت آفریده شده – هنگامی كه بدی به او رسد بی تابی می كند. و هنگامی كه خوبی به او رسد مانع دیگران می شود. مگر نماز گزاران. آنها كه نماز را مرتباً به جا می آورند." انسان، حریص و كم طاقت و خودخواه است. در بدیها بی تابی می كند و خوبیها را منحصراً برای خود می خواهد؛ مگر نمازگزاران كه نمازشان و ارتباطشان با خالق یكتا، آنها را از هر فحشاء و منكری باز می دارد:وَالَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ یُحافِظونَ. (معارج / 34) " و آنها كه بر نماز مواظبت دارند." نمازگزارانی كه نماز را با حفظ ظاهر آن (آداب، شرایط، اركان و خصوصیات آن) و حفظ روح آن (حضور قلب) به طور دائم می خوانند.
همراهی خدا با نمازگزاران"وَ لقَدَ اَخذاللهُ میثاقَ بَنی اِسْرائیلَ وَ بَعَثنا مِنهُمْ اثنیْ عَشَرَ نقیباً وَ قالَ اللهُ اِنّی مَعَكُمْ لَئِنْ اَقَمتمُ الصَّلاةَ. (مائده / 12) " و خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از آنها دوازده رهبر و سرپرست برانگیختیم و خداوند گفت من با شما هستم اگر نماز را بر پا دارید… ."در این آیه حمایت و همراهی خدا از بنی اسرائیل را مشروط به شروطی می كند كه اولین آنها بر پاداشتن نماز است. یعنی تا وقتی كه نماز را برپا دارند مشمول حمایت خداوند می شوند و ترك نماز، ترك هدایت خداوند را در پی دارد. این معنا می تواند شامل تمام نمازگزاران و تاركان نماز نیز باشد.
ولایت نمازگزاران" اِنَّما وَلیُّكمُ اللهُ و رسولهُ والَذینَ یُقیمونَ الصَّلاةَ و یُوتونَ الزَّكاةَ و هُمْ راكِعونَ." (مائده/ 55) "سرپرست و رهبر شما تنها خداست و پیامبر او و آنها كه ایمان آورده اند و نماز را برپا می دارند و در حال ركوع، زكات می پردازند."سرپرستی و رهبری جامعه ی اسلام از آن خدا و پیامبر اوست و نیز از آنِ مؤمنینی كه برای خدا و اتصال به سرچشمه ی فیوضات الهی، نماز را بر پا می دارند و هنگام ركوع زكات می دهند.
هدایت برای نمازگزاران"اِنَّما یَعْمُرُ مَسجدَاللهِ مَنْ امَنَ بِاللهِ الیوم الاخِرِ و اَقامَ الصَّلاةَ و اتی الزَّكاةَ و لم یَخْشَ اِلاّ اللهَ فَعَسی اُولئكَ اَنْ یِكونُوا مِنَ الْمُهتدینَ." (توبه / 18) "مساجد الهی را تنها كسی آباد می كند كه ایمان به خدا و روز قیامت آورده و نماز را برپا دارد و زكات را بپردازد و از چیزی جز خدا نترسد، ممكن است چنین گروهی هدایت یابند."هدایت ممكن است برای گروهی باشد كه علاوه بر ایمان به خدا و روز قیامت، اهل اقامه نماز و پرداخت زكات و خشیت از خدا باشند. ایمانی كه فقط ادعا نباشد بلكه در عمل ثابت شود و فقط چنین كسانی برای عمران مساجد محق هستند.
انذار برای نمازگزاران"… اِنَّما تنذِرالَذینَ یَخشونَ رَبَّهمْ بالغیبِ و اَقامواالصَّلاةَ و منْ تزكی فَانّما یَتزكی لِنفسه و الی الله المصیرُ." (فاطر / 18) " … تو فقط كسانی را انذار می كنی كه از پروردگار خود در پنهانی می ترسند و نماز را برپا می دارند و هر كس پاكی پیشه كند نتیجه ی آن به خودش باز می گردد و بازگشت به سوی خداست."ای پیامبر انذارهای تو نسبت به مكذّبان تو محقق نمی شود. زیرا كه دلهایشان مُهر شده است و سخن الهی تنها در دلهای آماده اثر می گذارد و تا در دلی خوف خدا نباشد و در نهان و آشكار، مراقبت یك نیروی معنوی را بر خود احساس نكند و با انجام نماز كه قلب را زنده می كند و به یاد خدا می دارد، به آن كمك نرساند؛ این آمادگی حاصل نخواهد شد. آنها كه روح و قلبشان مملو از خشیت و ترس آمیخته با عظمت خداست و با برپایی نماز، عملاً او را عبادت و پرستش می كنند.
رستگاری برای نمازگزاران" قَدْ اَفلحَ منْ تزكی. وَ ذَكرَ اسْمَ رَبِّه فَصَّلی. (اعلی/ 14 و 15) " مسلماً رستگار می شود كسی كه خود را تزكیه كند – و نام پروردگارش را به یاد آورد و نماز بخواند."در این آیات سه چیز را عامل رستگاری می داند، تزكیه، ذكر نام خداوند و سپس به جا آوردن نماز. در اینجا پس از ذكر نام خداوند، بجا آوردن نماز را ذكر می كند. زیرا نمازگزار تا به یاد خدا نباشد و نور ایمان در دلش پرتوافكن نشود به نماز نمی ایستد. به علاوه، نمازی ارزشمند است كه توأم با ذكر و یاد او باشد.
پاداش"رِجالٌ لا تلهیهم تِجارةٌ ولابَیعٌ عن ذِكراللهِ و اَقامِ الصَّلاةِ و ایتاءِ الزَّكاةِ یخافونَ یَوماً تتقلبُ فیه القلوبُ والابْصارُ. لِیجزیهمُ اللهُ اَحسنَ ما عملوا و یزیدهُمْ مِنْ فَضله …"(نور/ 37 و 38) " مردانی كه هیچ كسب و تجارتی آنان را از یاد خدا غافل نگرداند و نماز به پا دارند و زكات بدهند و از روزی كه دلها و دیده ها در آن روز حیران و مضطرب است، ترسان و هراسانند – تا خدا در مقابل بهترین اعمال ایشان جزاء و ثواب عطاء فرماید و از فضل و احسان خویش بر آنها بیفزاید…"و نیز می فرماید: " لكنِ الراسخُونَ فِی العلمِ منهمْ والْمؤمنونَ یُؤمنونَ بما اُنزلَ اِلیكَ و ما اُنزلَ من قبلكَ والْمقیمینَ الصَّلاةَ والْمؤتونَ الزَّكاةَ والمؤمنونَ باللهِ والیومِ الاخرِ اُولئكَ سَنؤتیهم اجراً عظیماً." (نساء / 162) "اما آنهایی كه علم در دلهایشان رسوخ یافته و ایمان دارند به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان می آورند و نماز را برپا می دارند و زكات می دهند و به خدا و روز قیامت ایمان آورده اند به زودی به آنان پاداش عظیمی خواهیم داد". پاداش عظیم و افزون كه از فضل خدا بر آن افزوده می شود؛ برای مؤمنان به خدا و رسولش و آنچه بر او نازل شده و ترسان از روز قیامت است كه علاوه بر آن، نماز را نیز اقامه كرده و زكات می پردازند.
امان در سایه ی نماز" فَاذا نسلخَ الأشهُرُ الحُرُمُ فَاقتلواالْمُشركینَ حیثٌ و جَدْتُّموهمْ و خُذوهمْ واحصُروهمْ وَاقعُدوا لهم كلَّ مَرْصدِ فَانْ تابُوا و اَقامُواالصَّلاةَ و اتواالزَّكاةَ فَخَلوا سبیلهمْ اِنَّ الله غفورٌ رحیمٌ." (توبه/ 5) " هنگامی كه ماههای حرام پایان گرفت مشركان را هر كجا بیابید به قتل برسانید و آنها را اسیر سازید و محاصره كنید و در هر كمین گاه بر سر راه آنها بنشینید، هر گاه توبه كنند و نماز را بر پا دارند و زكات را بپردازند آنها را رها سازید بدرستی كه خداوند آمرزنده و مهربان است.نماز، علاوه بر این كه برای مؤمنان نمازگزار آثار فراوانی دارد، برای مشركان نیز مأمن امنی به شمار می رود؛ اگر توبه كنند و نماز را به پا دارند. زیرا نماز از روشنترین مظاهر عبادت خدا و نشانی از توبه حقیقی است. هر گاه چنین كنند، نه تنها از قتل و اسارت در امانند، بلكه برادر دینی مسلمانان نیز به شمار می آیند. " فانْ تابوا و اَقامواالصَّلاة واتواالزَّكاةَ فَاِخوانكمْ فِی الدّینِ و نفصلُ الایاتِ لِقومِ یعلمونَ." (توبه/ 11) " پس هر گاه توبه كنند و نماز را بر پا دارند و زكات را بپردازند برادر دینی شما هستند و ما آیات خود را برای جمعیتی كه می دانند شرح می دهیم." هر گاه چنین كنند نه تنها از نظر احترام و محبت هیچ تفاوتی با سایر مسلمانان ندارند، بلكه با آنان در حقوقی كه اسلام آن را معتبر دانسته مساوی خواهند بود. این بود بیان اجمالی از آثار و نتایج اقامه نماز برای نمازگزاران. بدیهی است كه اثرات نماز به میزان اخلاص، معرفت و توجه به آن بستگی دارد و هر كس به هر درجه ای از آن معرفت نائل شود، حقیقت نماز را به همان میزان درك می كند. بارالها! به حق محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین توفیق درك حقیقت نماز را به ما عطا بفرما شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:13 :: نويسنده : صادق
نماز و آثار و فوايد آن (1) نویسنده: آيت الله جوادي آملي بحث پيرامون عظمت نماز و فوائد نماز و همچنين اشاره به آثار سوء ترك نماز يا آثار سوء بدنمازي است و عصاره اين بحث در سه فصل خلاصه ميشود: فصل اول: آنچه كه به انبياء و اولياء ـ عليه السّلام ـ رسيده است و سيره آنها از طرف قرآن كريم تبيين شد. فصل دوم: درباره منافع نماز و فوائد سودمند نماز و عظمتي كه اسلام براي نماز و نمازگزار قائل است. فصل سوم: عواقب وخيم تاركان نماز يا تضييع كنندگان نماز يا كساني كه نماز را به بيحرمتي ميگيرند و براي آن ارجي قائل نيستند. فصل اول: انبياء ابراهيمي ـ عليه السّلام ـ با نماز مأنوس بودند چه اينكه قبل از ابراهيم خليل ـ عليه السّلام ـ هم با نماز محشور بودند ولي آنچه فعلاً در روي زمين حكومت ميكند دين ابراهيمي است و پيروان انبياء ابراهيمياند كه موحدان زمين را تشكيل ميدهند، ذات اقدس الله دربارهي خليل خود ابراهيم ميفرمايد: مهمترين خواسته خليل حق اين بود كه خدايا مرا اقامه كننده نماز قرار بده و همچنين ذريه مرا برپا دارنده نماز بساز «رَبِّ اجْعَلْني مُقيمَ الصَّلوةِ و مِنْ ذُرِّيَّتي» چه اينكه فرزند خود را وقتي در كنار كعبه به وديعت الهي سپرد عرض كرد پروردگارا من اينها را در اين وادي غير ذيزرع نهادم.«رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلوةَ فَاجْعَلْ اَفئدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوي اِلَيْهِم» براي اينكه از كنار خانه وحي، اقامه نماز آغاز بشود و اين اقامه نماز با ذريه من انجام بگيرد من اينها را به وديعت در كنار خانه تو به صاحبخانه سپردم تا هدف اينها كه اقامه نماز است محقق بشود. همين دعا و دعوت خليل حق در ذريهاش جلوه كرد. يكي از ذراري برجسته حضرت ابراهيم موساي كليم است كه آغاز وحي او با دستور نماز شروع ميشود وقتي خدا به موساي كليم وحي فرستاد و فرمود آنچه را كه بر تو تلاوت ميشود استماع كن و بدان «اِنَّي اَنَا الله لا اِلهَ اِلاّ اَنَا» آنگاه فرمود «اَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكري» نماز را براي احياي ياد من اقامه كن. وقتي نوبت به عيساي مسيح ـ عليه السّلام ـ ميرسد معرفي قرآن درباره عيساي مسيح اين است كه عيسي فرمود:«وَ اَوْصانِي بِالصَّلوةِ وَ الزَّكوةِ ما دُمْتُ حَيّاً» يعني من تا زندهام با نمازم وقتي هم كه رحلت كردم باز با نماز در آن عالم هستم. يكي از انبياء ابراهيمي، اسماعيل صادق الوعد است كه يك سيره خاص و مخصوص به خود دارد. قرآن كريم در تبيين سيره آن حضرت ميفرمايد:«وَ كانَ يَأمُرُ اَهْلَهُ بِالصَّلوةِ» يعني نه تنها خود نماز را اقامه ميكرد بلكه اهلش را به اقامه نماز امر ميكرد. نوبت به وجود مبارك پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ كه رسيد خدا به او فرمود:«وَ أمُرْ اَهلَكَ بِالصَّلوةِ وَ اصْطَبِر عَلَيْها» و آيه «اَقِمِ الصَّلوة لِدلُوكِ الشَّمس اِلي غَسَقِ الليْل» كه خطاب مستقيم به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ است و شامل امت اسلامي ميشود نماز پنج وقت را از دلوك شمس الي غسق الليل كه چهار نماز است « اِنَّ قُرآنَ الْفَجر كانَ مَشْهوداً» كه پنجمين نماز است يعني نماز صبح. وقتي اين فرايض پنجگانه را به جا آوردي نوبت به نافله ميرسد كه اين نافله براي تو تنظيم شده است به عنوان وجوب گرچه براي ديگران براي ديگران نافله است فرمود:«وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ» اين تهجد امر است وامر لزومي نه اينكه براي تو مستحب است نافله يعني زائد، يعني يك واجد زائدي است بر تو. گرچه براي ديگران امر نيست اما براي تو امر خاصي مقرر شده است. باري درباره رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ هم اين چنين مسئله نماز را ترسيم كرده است. درباره رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ رسيده است كه در جلسات علمي يا غير علمي مينشست و سخن ميگفت و سؤال ميكرد و جواب سؤال ميداد و خلاصه مسائل را به عرض حضرت ميرساندند، اما همين كه موقع نماز فرا ميرسيد، «اِذا حَضَرتِ الصِّلوةُ كَاَنَّهُ لا يَعْرِفُهُمْ و لا يَعْرِفُونَهُم» مثل اينكه حاضري را نميشناخت و حاضران هم او را نميشناختند، اهميت نماز طوري در حضرت اثر ميكرد كه فوراً جلسه رسمي را ترك ميكرد و به نماز ميپرداخت. بعداً ممكن بود آن جلسه را ادامه دهد. اين بر اثر آن گرايش به نماز است كه از راه وحي تصعيدي نصيب اينها ميشود كه اينها از ياد حق لذت ميبرند. پس انبياء ـ عليهم السّلام ـ آنچنانند و ائمه ـ عليهم السّلام ـ اين چنينند و پيروان اينها هم كه مؤمنين راستيند اينها هم همين راه را طي ميكنند. وقتي مؤمنين را قرآن معرفي ميفرمايد:«قَدْ اَفْلَحَ المُؤمِنونَ الَّذينَ هُم في صَلاتِهِم خشِعُون» يا «اِنَّما المُؤمِنون الَّذينَ آمَنوا بِاللهِ و رَسُولِهِ وَ اَقامُوا الصَّلوةَ» اولين وظيفه عبادي كه بعد از اعتقاد ديني ذكر ميشود درباره مردان باايمان همان نماز است بعد مسئله زكوة و ساير فروع دين گاهي مطرح ميشود و اين مؤمنين از آن جهت كه جزء پيروان راستين انبياء و اولياءاند گويا نماز بر اينها واجب شده است. يعني قرآن تعبيري درباره نماز بر مؤمنين دارد كه مشابه آن تعبير را درباره نبوت براي مؤمنين يا هدايت براي متقين دارد. توضيح مطلب اين است كه با اينكه قرآن نماز را بر همه واجب كرده است مسئله اقامه نماز بر هر مكلفي واجب است ولي درباره خصوص مؤمنين فرمود:«اِنَّ الصَّلوة كانَتْ عَلَي المؤمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً» نماز براي مردم باايمان يك امر تثبيت شده است. مثل اينكه درباره نبوت هم آمده كه«ما اَرْسَلناكَ اِلاّ كافَّةً للنّاسِ» يا در آيهاي ديگر «و ما اَرْسَلْناكَ اِلاّ رَحْمَةً للْعالَمينَ» ولي در مورد بهرهمندان از رسالت و نبوت، نام مردان با ايمان را ياد ميكند كه در سوره آل عمران فرمايد: «لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَي الْمُؤمنين اِذْ بَعَثَ فيهم رَسُولاً مِنْ اَنُفُسِهِم» مشابه آن تعبيري است كه درقرآن كريم درباره قرآن فرمود: «شَهْرُ رَمَضان الّذي اُنْزِلَ فيه الْقُرآنُ هُديً للنّاس» معذالك فرمود« الم ذالِكَ الكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُديً للمُتَّقين» با اين كه همه مردم موظفند از قرآن بهره ببرند اما چون مردان پرهيزگار طرفي ميبندند فرمود: قرآن براي هدايت متقيان است. بخش دوم قرآن فوائد فراواني براي نماز ذكر ميكند. ميفرمايد: «اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهي عَنِ الفَحْشاءِ وَ المُنكَر» نماز جلوي زشتي را ميگيرد زيرا طهارت هست شرايط و عادات و آدابي دارد. حليّت مكان ميطلبد و حليت لباس ميطلبد. طهارت مكان ميطلبد و طهارت لباس ميطلبد. بعضي شرطند، بعضي شطرند (جزءاند) بعضي وجوبي، بعضي ندبي، بعضي عنوان ادب و دستور و سنّت. اين مجموعه، نماز را ميسازد البته چون جهان طبيعت، جهان تأثير و تأثر متقابل است همان طور كه «اِنَّ الصّلوةَ تَنْهي عَنِ الفَحْشاء وَ المُنْكَرِ» اِنَّ الفَحْشاءِ هم تَنْهي عَنِ الصَّلوة كسي كه اهل فحشاء و منكر است توفيق خواندن نماز ندارد. اينها يك تضاد متقابل دارند ممكن نيست كه نماز جلوي فحشاء را بگيرد ولي فحشاء اثر منفي در مورد نماز نگذارد. همان طوري كه نمازگزار از فحشاء منزه است، انسان فحاش يا فاحش يا بدعمل هم توفيق انجام نماز را ندارد. اين اولين فايدهاي كه قرآن كريم براي نماز ذكر ميكند و فايده اخلاقي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي، همه اين منابع را در سوره مباركه معارج ميتوانيد بيابيد اين سوره معارج در مكه نازل شده سخن از زكوة فقهي نبوده، چون زكوة فقهي مصطلح در مدينه واجب شده، ولي سوره مباركه معارج كه سوره مكّي است فرمود :«اِنَّ الانسانَ خُلِقَ هَلُوعاً اِذا مَسَّهُ الشَّرُ جَزُوعاً وَ اِذا مَسَّهُ الخَيْرُ مَنُوعاً اِلاّ المُصَلّين» اين هلوع بودن، جزوع بودن،بي قرار بودن، منّاع خير بودن، خير و بركات را براي خود خواستن، خير را توسعه ندادن، شرح صدر نداشتن، جزع را تحمل نكردن و خير را براي ديگران طلب نكردن، اينها جزء رذايل اخلاقي است كه هر بخشي براي خود آثار سوء آن بخش را دارد. بخش مربوط به تورم و احتكار و گراني، تطفيف و كم فروشي و بخشي هم در مسائل سياسي است كه اگر يك حادثه تلخي آمد به گروههاي ديگر وابسته ميشود، جزع ميكند، بي صبري نشان ميدهد. اگر همه اينها تحليل شود تمام رذايل اخلاقي و اجتماعي مانند آن از آن استنباط ميشود. فرمود انسان طبيعتاً اين چنين است، گرچه فطرتاً موحد است، فطرت انسان البته حقخواه و حقطلب است كه «فِطْرَةَ اللهِ الَّتي فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها لا تَبديلَ لِخَلْقِ اللهِ» اما طبيعت انسان كه «اِنّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طينٍ» مبتلا به رذايل اخلاقي است اين جنبه «طين لاذب» بدون «حَمأمَسْنُون» بودن،«سلسال» بودن و امثال ذلك اين رذايل طبيعت و ماده را به همراه دارد. بنابراين انسان طبعاً هلوع است گرچه فطرتاً موحد و خيرخواه. نماز به انسان ميگويد حقوق ديگران را نگير، بلكه با خدا رابطه پيدا كن، و وقتي با خدا رابطه پيدا كردي رزق را از او ميطلبي و اين «نعبد»گفتن و متكلم مع الغير آوردن و دعاها را به صورت متكلم مع الغير ذكر كردن و خير ديگران را خواستن و ديگران را در خير خود سهيم دانستن ايجاب ميكند كه انسان در مسائل اقتصادي هم ديگران را فراموش نكند. اين ديني كه دستور ميدهد در سحرها برخيز و چهل مؤمن را لااقل دعا كن، دستور روز هم اين است كه حداقل چهل مؤمن را دستگيري بكن، مشكلات چهل مؤمن را هم برطرف بكن. اين دستور شبانه براي تهذيب روزانه است. باري بسياري از فضايل اخلاقي را در سوره معارج به بركت نماز تبيين ميكند و بسياري از رذايل اخلاقي را به بركت نماز ميزدايد، فرمود اينها كساني هستندكه تن به تباهي نميدهند و از زهد معنوي برخوردارند. فايده ديگري كه ذات اقدس الله براي نماز ذكر ميكند در سوره مباركه حمد بيان شده است: اين كه بگوييد «ِايّاكَ نَعْبُدُ و اِيّاكَ نَسْتَعين» اما راه استعانت را هم مشخص كرده است. فرمود:«وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة ...» شما اگر بخواهيد از مدد غيبي برخوردار باشيد به وسيله نماز از خدا استعانت كنيد. خدايي كه خير معين است و خير معاون، به اعانت شما توجه ميكند، پس نماز بهترين رابط است بين خلق و خالق و عبد و مولي كه از اين راه فيض مولي به خلق و عبد برسد از اين جهت فرمود:«وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ اِنَّها لَكَبيرَةٌ اِلاّ عَلَي الخاشِعينَ» منبع:نماز زيباترين جلوه نيايش، ص
ستاره ی من!
آرزویی کن . . . .
آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|